کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او

    سرو همچون سایه خود را افکند در پای او

    بر سر بازار گل بی وجه گو مفروش حسن

    چون ندارد کس به دور عارضش پروای او

    سایه آن سرو بالا هر که را بر سر فتاد

    سر به طوبی کی درآرد همت والای او

    آن پریرو مردم چشم من است این روشن است

    جای آن دارد که سازم چشم روشن جای او

    دی خرامان برگذشت آن نخل تر سوی چمن

    سرو بر جا خشک ماند از حیرت بالای او

    ریخت شیرین خون فرهاد و ازین شیرین تر آن

    کز پی خون ریختن هم خود دهد حلوای او

    شد میسر وایه جامی که وصل دوست بود

    باز اگر از وایه خود بازماند وای او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha