به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین

1490عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین

در خم هر موی صد دل مبتلای خویش بین

بر لب بام آ شبی هر سو چو من افتاده ای

سر نهاده زیر دیوار سرای خویش بین

برنشان پای تو رخ سوده ام شب تا سحر

از رخم اینک نشان بر خاک پای خویش بین

ز آرزوی یک نظر می میرم ای سلطان حسن

سرکشی از سر بنه سوی گدای خویش بین

برگ گل دیدن ز جیب غنچه گر داری هوس

دامن پیراهن از چاک قبای خویش بین

چند می پرسی کزین گونه چرا بیدل شدی

آینه بردار و شکل دلربای خویش بین

می روی تند و چو جامی صد گرفتار از قفا

آخر ای بی رحم یک بار از قفای خویش بین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...2شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 3شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 4شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...5شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 6شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...7شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 8شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...9شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...10شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 11شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 12شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 13شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...14شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 15شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 16شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...17شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 18شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 19شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 20شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 21شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 22شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 23شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 24شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...25شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 26شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 27شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...28شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 29شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 30شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 31شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 32شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 33شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...34شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 35شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 36شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...37شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...38شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 39شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...40شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...41شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 42شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 43شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 44شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...45شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 46شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 47شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 48شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...49شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 50شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 51شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 52شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 53شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 54شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...55شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 56شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...57شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...58شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...59شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 60شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 61شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...62شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 63شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 64شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 65شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 66شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 67شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 68شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 69شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...70شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 71شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...72شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 73شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 74شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 75شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 76شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 77شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 78شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 79شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 80شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 81شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 82شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...83شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 84شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...85شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 86شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 87شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 88شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 89شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 90شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...91شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 92شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 93شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 94شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 95شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 96شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 97شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 98شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 99شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...100شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 101شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 102شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 103شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 104شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 105شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 106شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 107شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...108شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 109شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 110شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 111شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 112شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 113شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...114شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 115شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 116شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 117شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 118شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 119شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 120شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...121شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...122شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 123شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...124شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...125شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 126شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 127شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 128شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 129شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 130شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 131شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 132شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...133شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 134شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...135شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...136شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 137شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 138شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 139شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 140شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...141شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...142شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 143شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 144شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 145شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 146شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 147شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 148شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 149شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 150شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 151شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 152شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 153شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 154شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 155شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 156شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...157شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 158شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...159شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 160شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 161شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 162شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...163شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 164شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 165شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 166شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 167شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 168شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...169شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...170شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 171شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 172شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 173شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...174شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 175شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 176شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 177شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 178شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 179شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 180شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...181شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 182شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 183شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 184شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 185شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 186شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 187شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 188شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 189شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 190شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 191شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...192شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 193شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...194شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 195شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 196شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 197شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 198شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 199شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 200شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 201شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...202شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 203شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...204شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...205شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 206شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...207شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 208شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 209شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 210شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...211شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 212شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 213شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 214شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 215شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 216شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 217شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...218شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 219شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 220شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 221شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 222شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 223شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 224شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 225شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 226شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 227شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 228شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 229شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 230شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 231شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 232شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 233شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 234شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 235شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...236شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 237شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 238شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 239شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 240شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 241شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...242شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 243شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 244شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 245شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 246شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ