کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم

    ولی هرگز نمی بینم تو را چندان که می آیم

    مرا زین در مران چون با سگانت بسته ام عهدی

    که تا جان در تنم باشد بود خاک درت جایم

    بگرید زار و گوید جان ازین مشکل توان بردن

    جراحت های پیکان تو را با هر که بنمایم

    اگر بوسیدن پای تو نتوان کاش بگذاری

    که رخسار غبارآلود بر خاک رهت سایم

    نشان پای من حیف است در کوی تو شادم کن

    به یک وعده که از شادی نیاید بر زمین پایم

    نیاید جز خیال عارضت پیش نظر چیزی

    چو از خواب اجل روز قیامت چشم بگشایم

    ز روی مردمی یکره بگو جامی سگ مایی

    اگر چه آن چنان هم نیستم کین نام را شایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha