کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرقین

    اهل بینش را تماشای جمالت فرض عین

    روی تو چون مه عیان سر دهانت بس نهان

    در میان این و آن موی میانت بین بین

    سبحه در گردن عصا در کف مصلا بر کتف

    پای تا سر شیخ شهرت جوی ما شید است و شین

    استخوانم شد ز غم صد پاره و هر پاره ای

    زان مقامر پیشه دارد داغهای چون کعبتین

    جان که از لب دادیم بستان به تیغ از من مباد

    کز جهان بندم ز عشقت رخت ادا ناکرده دین

    صوفی این دلق ملمع صرف وجه باده کن

    در لباس صورت از رندان نشاید زیب و زین

    عزم مسجد کردم از میخانه پیر میفروش

    گفت یار اینجاست جامی این تمشی این این

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha