جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرقین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرقین اهل بینش را تماشای جمالت فرض عین روی تو چون مه عیان سر دهانت بس نهان در میان این و آن موی میانت بین بین سبحه در گردن عصا در کف مصلا بر کتف پای تا سر شیخ شهرت جوی ما شید است و شین استخوانم شد ز غم صد پاره و هر پاره ای زان مقامر پیشه دارد داغهای چون کعبتین جان که از لب دادیم بستان به تیغ از من مباد کز جهان بندم ز عشقت رخت ادا ناکرده دین صوفی این دلق ملمع صرف وجه باده کن در لباس صورت از رندان نشاید زیب و زین عزم مسجد کردم از میخانه پیر میفروش گفت یار اینجاست جامی این تمشی این این جامی هروی