به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من

1510عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چه کمر بسته ای به کین با من

که خوشی با همه همین با من

سرو نازی و هرگزت ننشاند

یک زمان بخت بر زمین با من

چه خطا دیده ای ز من که تو را

شد چنان طبع نازنین با من

که به کام تو زهر با دگران

خوشتر آید از انگبین با من

من که باشم که گویمت همه عمر

باش همراز و همنشین با من

قرنها داغ انتظار کشم

تا شوی ساعتی قرین با من

گفتی از کوی ما برو جامی

رفتم اینک نه دل نه دین با من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 2شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 3شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 4شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...5شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 6شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...7شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 8شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 9شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 10شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...11شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...12شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...13شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...14شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...15شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 16شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...17شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 18شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 19شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...20شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 21شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...22شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 23شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...24شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...25شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 26شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 27شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 28شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...29شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 30شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 31شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...32شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 33شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 34شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 35شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 36شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 37شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 38شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 39شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...40شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 41شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 42شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...43شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 44شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 45شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 46شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 47شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 48شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...49شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 50شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 51شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...52شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...53شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 54شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...55شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...56شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 57شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 58شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 59شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...60شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 61شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 62شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 63شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...64شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 65شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 66شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 67شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 68شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 69شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...70شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 71شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...72شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...73شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...74شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 75شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 76شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...77شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 78شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 79شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 80شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 81شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 82شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 83شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 84شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...85شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 86شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...87شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 88شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 89شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 90شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 91شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 92شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 93شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 94شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 95شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 96شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 97شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...98شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 99شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...100شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 101شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 102شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 103شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 104شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 105شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...106شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 107شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 108شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 109شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 110شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 111شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 112شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 113شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 114شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...115شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 116شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 117شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 118شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 119شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 120شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 121شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 122شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...123شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 124شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 125شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 126شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 127شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 128شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...129شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 130شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 131شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 132شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 133شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 134شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 135شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...136شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...137شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 138شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...139شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...140شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 141شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 142شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 143شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 144شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 145شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 146شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 147شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...148شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 149شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...150شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...151شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 152شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 153شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 154شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 155شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...156شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...157شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 158شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 159شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 160شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 161شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 162شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 163شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 164شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 165شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 166شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 167شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 168شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 169شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 170شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 171شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...172شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 173شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...174شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 175شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 176شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 177شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...178شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 179شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 180شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 181شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 182شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 183شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...184شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...185شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 186شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 187شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 188شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...189شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 190شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 191شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 192شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 193شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 194شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 195شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...196شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 197شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 198شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 199شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 200شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 201شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 202شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 203شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 204شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 205شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 206شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...207شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 208شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...209شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 210شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 211شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 212شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 213شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 214شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 215شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 216شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...217شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 218شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...219شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...220شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 221شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...222شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 223شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 224شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 225شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...226شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 227شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 228شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 229شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 230شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 231شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 232شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...233شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 234شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 235شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 236شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 237شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 238شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 239شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 240شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 241شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 242شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 243شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 244شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 245شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 246شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 247شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 248شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 249شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 250شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...251شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 252شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 253شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 254شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 255شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 256شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...257شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 258شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 259شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 260شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 261شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ