کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته می بینم

    ولی سررشته امید ازو بگسسته می بینم

    عنان دل نمی بینم به دست خویشتن زان دم

    که گرد گل تو را از سنبل تردسته می بینم

    قدم لام است و بالایت الف زان دوست می دارم

    بلا را کاندرو لام و الف پیوسته می بینم

    به سینه زخم تیغت تا فراهم آمد از مرهم

    در شادی و راحت بر دل و جان بسته می بینم

    چنان شد گرمرو گلگون اشک امشب که پیش او

    براق برق سیر آه را آهسته می بینم

    بیا ای مرهم راحت که از تیغ فراق تو

    جگرها چاک و دلها ریش و جانها خسته می بینم

    کجا رستن توانی جامی از شوخی که زلفش را

    کمند گردن مردان از خود رسته می بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha