کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون

    آید به راه دیده ز هر چشمه جوی خون

    خواهم که لب به آه گشایم گهی ولی

    ترسم کشد زبانه برون آتش درون

    می گویم از وصال تو با خود فسانه ها

    درد فراق را به همین می کنم فسون

    هر لحظه دل به فن دگر می بری ز خلق

    در دلبری نبوده کسی چون تو ذوفنون

    دل را به جرم عشق ملامت چه فایده

    کش بخت تیره گشت بدین شیوه رهنمون

    هر دم مکن فسون که روزی رسی به وصل

    کین آرزو ز حوصله ما بود برون

    در حق جامی آنچه توان می کن از جفا

    مشکل که عاشق دگر افتد چنین زبون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha