جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون آید به راه دیده ز هر چشمه جوی خون خواهم که لب به آه گشایم گهی ولی ترسم کشد زبانه برون آتش درون می گویم از وصال تو با خود فسانه ها درد فراق را به همین می کنم فسون هر لحظه دل به فن دگر می بری ز خلق در دلبری نبوده کسی چون تو ذوفنون دل را به جرم عشق ملامت چه فایده کش بخت تیره گشت بدین شیوه رهنمون هر دم مکن فسون که روزی رسی به وصل کین آرزو ز حوصله ما بود برون در حق جامی آنچه توان می کن از جفا مشکل که عاشق دگر افتد چنین زبون جامی هروی