به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن

1430عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چند ز آشوب می فتنه برانگیختن

مست برون تاختن و خون کسان ریختن

خون مرا ریختی دست من و دامنت

گر نه به فتراک خویش خواهیم آویختن

قاعده عشق چیست شرط محبت کدام

از همه بگریختن با غمت آمیختن

از تو برانگیختن رخش وز باد صبا

بر سر اهل وفا گرد بلا بیختن

جامی ازان قید زلف جست رهایی ولی

قوت مجنون نبود سلسله بگسیختن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 2شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 3شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 4شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 5شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 6شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...7شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 8شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 9شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...10شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 11شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...12شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...13شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 14شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 15شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 16شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 17شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 18شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 19شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 20شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 21شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...22شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...23شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 24شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 25شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...26شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...27شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...28شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...29شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...30شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 31شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 32شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...33شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 34شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...35شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 36شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 37شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 38شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 39شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 40شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 41شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...42شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 43شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...44شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 45شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 46شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 47شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...48شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...49شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...50شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...51شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...52شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 53شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...54شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 55شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 56شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...57شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 58شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...59شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 60شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...61شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...62شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 63شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 64شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 65شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...66شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 67شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 68شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...69شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 70شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 71شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 72شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 73شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 74شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 75شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 76شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...77شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 78شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 79شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...80شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 81شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 82شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 83شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 84شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 85شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...86شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 87شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 88شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...89شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...90شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 91شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...92شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...93شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 94شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 95شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 96شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...97شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 98شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 99شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 100شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...101شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 102شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 103شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 104شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 105شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 106شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...107شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 108شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...109شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...110شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...111شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 112شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 113شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...114شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 115شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 116شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 117شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 118شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 119شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 120شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 121شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...122شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 123شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...124شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 125شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 126شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 127شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 128شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 129شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 130شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 131شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 132شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 133شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 134شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...135شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 136شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...137شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 138شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 139شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 140شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 141شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 142شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...143شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 144شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 145شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 146شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 147شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 148شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 149شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 150شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 151شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...152شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 153شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 154شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 155شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 156شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 157شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 158شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 159شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...160شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 161شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 162شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 163شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 164شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 165شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...166شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 167شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 168شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 169شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 170شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 171شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 172شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...173شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...174شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 175شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...176شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...177شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 178شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 179شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 180شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 181شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 182شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 183شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 184شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...185شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 186شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...187شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...188شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 189شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 190شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 191شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 192شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...193شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...194شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 195شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 196شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 197شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 198شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 199شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 200شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 201شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 202شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 203شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 204شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 205شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 206شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 207شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 208شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...209شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 210شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...211شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 212شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 213شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 214شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...215شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 216شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 217شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 218شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 219شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 220شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...221شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...222شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 223شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 224شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 225شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...226شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 227شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 228شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 229شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 230شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 231شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 232شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...233شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 234شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 235شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 236شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 237شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 238شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 239شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 240شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 241شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 242شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 243شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...244شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 245شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...246شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 247شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 248شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 249شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 250شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 251شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 252شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 253شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...254شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 255شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...256شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...257شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 258شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...259شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 260شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 261شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 262شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...263شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 264شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 265شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 266شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 267شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 268شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 269شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...270شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 271شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 272شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 273شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 274شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 275شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 276شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 277شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 278شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 279شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 280شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 281شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 282شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 283شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 284شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 285شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 286شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 287شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...288شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 289شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 290شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 291شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 292شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 293شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...294شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 295شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 296شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 297شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 298شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ