جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته می بینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته می بینم ولی سررشته امید ازو بگسسته می بینم عنان دل نمی بینم به دست خویشتن زان دم که گرد گل تو را از سنبل تردسته می بینم قدم لام است و بالایت الف زان دوست می دارم بلا را کاندرو لام و الف پیوسته می بینم به سینه زخم تیغت تا فراهم آمد از مرهم در شادی و راحت بر دل و جان بسته می بینم چنان شد گرمرو گلگون اشک امشب که پیش او براق برق سیر آه را آهسته می بینم بیا ای مرهم راحت که از تیغ فراق تو جگرها چاک و دلها ریش و جانها خسته می بینم کجا رستن توانی جامی از شوخی که زلفش را کمند گردن مردان از خود رسته می بینم جامی هروی