کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان باشم

    سر خدمت نهاده چون سگان بر آستان باشم

    ز خوی نازکت ترسم وگر نی تا سحر هر شب

    به گرد کوی وی تو نعره زنان افغان کنان باشیم

    به هر گونه که باشم از من بدروز نپسندی

    نمی دانم چه سان می خواهیم تا آن چنان باشم

    من از تو شاد گردم تو ز من غمگین خوشا جایی

    که تو باشی عیان در دیده من من نهان باشم

    گشادی پرده از عارض مکن منع من از افغان

    رها کن تا زمانی بلبل این گلستان باشم

    ز ناموس خودم مقصود نام و ننگ توست ار نه

    مرا غم نیست کز عشق تو رسوای جهان باشم

    طفیل من همی دیدند رویت دیگران واکنون

    شدم راضی که چون جامی طفیل دیگران باشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha