به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام

2000عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مانده ام از یار دور و زنده ام

زین گنه تا زنده ام شرمنده ام

برنیارم کند ازان لب بوسه ای

گر چه عمری در طلب جان کنده ام

برده ام لاغر تنی پیش رقیب

استخوانی پیش سگ افکنده ام

بندگان داری سگان هم نیز و من

بندگان را سگ سگان را بنده ام

تا چشیدم لذت غم های تو

آید از شادی عالم خنده ام

ز اطلسی شاهی اگر عورم چه عار

خلعت من بس لباس ژنده ام

گفته جامی نمی ارزد به هیچ

هر چه می گویی بدان ارزنده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...2شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 3شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 4شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...5شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...6شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 7شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 8شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 9شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 10شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...11شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...12شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 13شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...14شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 15شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 16شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...17شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 18شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...19شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 20شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 21شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...22شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...23شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 24شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 25شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...26شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...27شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 28شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...29شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 30شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...31شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...32شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 33شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...34شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 35شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 36شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...37شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 38شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 39شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 40شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 41شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...42شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...43شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...44شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 45شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...46شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 47شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...48شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 49شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...50شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...51شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 52شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...53شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...54شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...55شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...56شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 57شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...58شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...59شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 60شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...61شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...62شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 63شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 64شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...65شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...66شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...67شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 68شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 69شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 70شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 71شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 72شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...73شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 74شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...75شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...76شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...77شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...78شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...79شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...80شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 81شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...82شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 83شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 84شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...85شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 86شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...87شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...88شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...89شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 90شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...91شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 92شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 93شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...94شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 95شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 96شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 97شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 98شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 99شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...100شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 101شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 102شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...103شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 104شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...105شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...106شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 107شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 108شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 109شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 110شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 111شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 112شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 113شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 114شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...115شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...116شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 117شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 118شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...119شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...120شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...121شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...122شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...123شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 124شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 125شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...126شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 127شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...128شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 129شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 130شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 131شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 132شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 133شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 134شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...135شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 136شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...137شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 138شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 139شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 140شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...141شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...142شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...143شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...144شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...145شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 146شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...147شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 148شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 149شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...150شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 151شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...152شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 153شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...154شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...155شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 156شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 157شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 158شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...159شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 160شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 161شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...162شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 163شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 164شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 165شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 166شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 167شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 168شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 169شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...170شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 171شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 172شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...173شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 174شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 175شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 176شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 177شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 178شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...179شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 180شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 181شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...182شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...183شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 184شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...185شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...186شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 187شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 188شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 189شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...190شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 191شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 192شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 193شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...194شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 195شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 196شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 197شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 198شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 199شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...200شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 201شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...202شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...203شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...204شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 205شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 206شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...207شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 208شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 209شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 210شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 211شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 212شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 213شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 214شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...215شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 216شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...217شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 218شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 219شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 220شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 221شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 222شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 223شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 224شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 225شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 226شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 227شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...228شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 229شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...230شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 231شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 232شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 233شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 234شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 235شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...236شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 237شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 238شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 239شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 240شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 241شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 242شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 243شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 244شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...245شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 246شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 247شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 248شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 249شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 250شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 251شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 252شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...253شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 254شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 255شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 256شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 257شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 258شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...259شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 260شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 261شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 262شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 263شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 264شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 265شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...266شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...267شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 268شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...269شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...270شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 271شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 272شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 273شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 274شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 275شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 276شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 277شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...278شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 279شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...280شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...281شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 282شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 283شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 284شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 285شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...286شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...287شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 288شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 289شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 290شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 291شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 292شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 293شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 294شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 295شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 296شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 297شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 298شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 299شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 300شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 301شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...302شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 303شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...304شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 305شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 306شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 307شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...308شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 309شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 310شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 311شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 312شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 313شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...314شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...315شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 316شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 317شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 318شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...319شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 320شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 321شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 322شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 323شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 324شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 325شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...326شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 327شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 328شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 329شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 330شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 331شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 332شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 333شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 334شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 335شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 336شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...337شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 338شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...339شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 340شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 341شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 342شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 343شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 344شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 345شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 346شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...347شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 348شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...349شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...350شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 351شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...352شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 353شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 354شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 355شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...356شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 357شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 358شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 359شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 360شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 361شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 362شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...363شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 364شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 365شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 366شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 367شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 368شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 369شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 370شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 371شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 372شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 373شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 374شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 375شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 376شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 377شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 378شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 379شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 380شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...381شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 382شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 383شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 384شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 385شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 386شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...387شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 388شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 389شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 390شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 391شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ