به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال

1520عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سلام من الله فی کل حال

علی کامل فاق اهل الکمال

زکی ذکی خفی دنی

کریم السجایا جمیل الخصال

اجل المناقب علی المراتب

عظیم المواهب جزیل النوال

تویی خسرو بارگاه رسالت

تویی آفتاب سپهر جمال

صبیحی ملیحی خلیلی جمیل

عزیزالوجودی عدیم المثال

ز دنیا و عقبی به تو بازگشتم

که حسن المآبی و نعم المآل

به نام تو فرخنده شد فال جامی

بنامیزد ای شاه فرخنده فال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 2شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 3شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 4شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...5شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 6شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 7شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...8شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...9شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 10شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 11شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 12شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 13شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 14شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 15شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...16شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...17شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 18شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...19شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 20شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...21شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 22شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...23شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...24شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 25شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 26شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...27شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...28شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...29شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...30شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...31شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 32شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...33شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 34شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 35شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 36شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...37شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 38شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 39شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 40شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 41شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 42شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 43شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 44شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...45شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 46شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 47شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...48شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...49شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 50شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 51شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...52شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...53شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 54شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 55شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 56شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 57شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...58شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...59شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 60شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...61شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 62شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 63شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...64شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 65شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...66شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 67شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 68شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...69شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...70شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 71شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 72شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...73شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...74شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 75شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...76شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 77شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...78شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...79شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 80شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...81شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 82شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 83شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...84شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 85شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 86شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 87شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 88شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...89شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...90شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...91شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 92شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...93شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 94شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...95شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 96شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...97شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...98شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 99شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...100شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...101شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...102شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...103شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 104شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...105شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...106شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 107شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...108شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...109شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 110شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 111شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...112شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...113شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...114شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 115شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 116شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 117شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 118شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 119شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...120شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 121شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...122شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...123شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...124شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...125شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...126شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...127شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 128شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...129شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 130شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 131شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...132شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 133شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...134شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...135شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...136شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 137شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...138شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 139شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 140شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...141شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 142شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 143شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 144شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 145شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 146شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...147شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 148شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 149شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...150شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 151شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...152شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...153شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 154شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 155شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 156شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 157شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 158شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 159شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 160شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 161شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...162شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...163شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 164شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 165شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...166شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...167شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...168شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...169شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...170شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 171شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 172شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...173شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 174شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...175شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 176شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 177شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 178شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 179شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 180شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 181شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...182شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 183شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...184شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 185شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 186شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 187شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...188شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...189شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...190شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...191شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...192شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 193شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...194شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 195شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 196شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...197شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 198شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...199شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 200شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...201شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...202شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 203شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 204شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 205شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...206شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 207شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 208شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...209شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 210شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 211شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 212شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 213شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 214شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 215شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 216شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...217شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 218شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 219شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...220شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 221شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 222شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 223شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 224شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 225شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...226شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 227شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 228شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...229شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...230شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 231شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...232شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...233شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 234شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 235شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 236شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...237شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 238شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 239شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 240شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...241شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 242شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 243شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 244شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 245شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 246شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...247شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 248شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...249شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...250شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...251شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 252شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 253شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...254شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 255شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 256شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 257شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 258شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 259شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 260شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 261شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...262شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 263شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...264شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 265شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 266شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 267شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 268شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 269شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 270شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 271شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 272شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 273شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 274شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...275شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 276شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...277شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 278شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 279شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 280شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 281شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 282شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...283شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 284شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 285شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 286شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 287شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 288شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 289شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 290شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 291شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...292شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 293شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 294شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 295شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 296شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 297شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 298شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 299شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...300شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 301شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 302شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 303شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 304شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 305شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...306شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 307شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 308شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 309شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 310شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 311شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 312شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...313شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...314شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 315شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...316شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...317شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 318شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 319شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 320شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 321شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 322شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 323شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 324شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...325شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 326شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...327شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...328شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 329شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 330شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 331شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 332شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...333شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...334شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 335شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 336شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 337شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 338شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 339شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 340شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 341شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 342شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 343شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 344شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 345شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 346شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 347شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 348شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...349شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 350شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...351شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 352شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 353شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 354شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...355شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 356شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 357شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 358شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 359شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 360شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...361شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...362شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 363شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 364شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 365شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...366شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 367شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 368شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 369شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 370شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 371شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 372شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...373شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 374شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 375شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 376شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 377شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 378شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 379شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 380شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 381شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 382شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 383شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...384شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 385شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...386شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 387شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 388شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 389شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 390شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 391شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 392شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 393شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...394شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 395شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...396شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...397شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 398شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...399شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 400شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 401شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 402شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...403شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 404شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 405شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 406شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 407شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 408شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 409شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...410شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 411شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 412شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 413شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 414شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 415شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 416شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 417شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 418شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 419شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 420شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 421شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 422شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 423شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 424شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 425شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 426شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 427شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...428شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 429شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 430شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 431شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 432شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 433شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...434شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 435شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 436شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 437شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 438شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ