کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم

    که توان کرد به خاک قدمش جان تسلیم

    تا شد آن ماه مسافر ز سر عشرت و ناز

    ما به صد حسرت و دردیم درین شهر مقیم

    یار را با من دلخسته قدیمی عهدی ست

    آه اگر یار فراموش کند عهد قدیم

    میل جور و ستم از خاطر آن شوخ نرفت

    کی رود شیوه لطف و کرم از طبع کریم

    رخ پر اشک من و خاک درت آری هست

    بر سر کوی تو با خاک برابر زر و سیم

    غبغبت را چه کنم وصف که در خوبی و لطف

    هست با گوی زنخدان تو سیبی به دو نیم

    دست بردم که کشم زلف چو شعر سیهش

    گفت جامی مکش افزون قدم از حد گلیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha