به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام

1890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز لعلش کام جستم داد دشنام

بحمدالله که باری یافتم کام

برو ای ماه گردون گوشه ای گیر

که آمد ماه من بر گوشه بام

چو بر یاد لبت نوشم می لعل

لبالب گردد از خون جگر جام

همای سدره باشد کمترین صید

گهی کز مشک گرد مه نهی دام

به رخ ماهی ولی ماه دل افروز

به قد سروی ولی سرو گل اندام

مگو عشقت زکی بوده ست و تاکی

ندارد عشق ما آغاز و انجام

سگت را کاش جامی نام بودی

که رفتی بر زبانت گه گه این نام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...2شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 3شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 4شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 5شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 6شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 7شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 8شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...9شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...10شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 11شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...12شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 13شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...14شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 15شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...16شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...17شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 18شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 19شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...20شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...21شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...22شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...23شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...24شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 25شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...26شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 27شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 28شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 29شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...30شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 31شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 32شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 33شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 34شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 35شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 36شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 37شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...38شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 39شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 40شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...41شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...42شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 43شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 44شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...45شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...46شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 47شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 48شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 49شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 50شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...51شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...52شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 53شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...54شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 55شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 56شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...57شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 58شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...59شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 60شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 61شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...62شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...63شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 64شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 65شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...66شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...67شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 68شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...69شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 70شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...71شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...72شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 73شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...74شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 75شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 76شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...77شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 78شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 79شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 80شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 81شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...82شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...83شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...84شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 85شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...86شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 87شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...88شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 89شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...90شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...91شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 92شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...93شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...94شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...95شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...96شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 97شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...98شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...99شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 100شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...101شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...102شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 103شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 104شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...105شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...106شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...107شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 108شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 109شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 110شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 111شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 112شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...113شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 114شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...115شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...116شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...117شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...118شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...119شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...120شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 121شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...122شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 123شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 124شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...125شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 126شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...127شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...128شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...129شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 130شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...131شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 132شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 133شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...134شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 135شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 136شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 137شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 138شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 139شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...140شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 141شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 142شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...143شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 144شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...145شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...146شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 147شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 148شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 149شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 150شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 151شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 152شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 153شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 154شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...155شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...156شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 157شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 158شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...159شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...160شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...161شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...162شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...163شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 164شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 165شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...166شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 167شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...168شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 169شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 170شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 171شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 172شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 173شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 174شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...175شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 176شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...177شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 178شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 179شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 180شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...181شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...182شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...183شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...184شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...185شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 186شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...187شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 188شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 189شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...190شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 191شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...192شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 193شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...194شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...195شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 196شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 197شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 198شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...199شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 200شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 201شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...202شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 203شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 204شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 205شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 206شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 207شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 208شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 209شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...210شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 211شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 212شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...213شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 214شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 215شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 216شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 217شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 218شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...219شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 220شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 221شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...222شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...223شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 224شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...225شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...226شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 227شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 228شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 229شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...230شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 231شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 232شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 233شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...234شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 235شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 236شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 237شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 238شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 239شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...240شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 241شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...242شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...243شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...244شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 245شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 246شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...247شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 248شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 249شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 250شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 251شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 252شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 253شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 254شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...255شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 256شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...257شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 258شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 259شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 260شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 261شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 262شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 263شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 264شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 265شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 266شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 267شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...268شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 269شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...270شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 271شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 272شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 273شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 274شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 275شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...276شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 277شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 278شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 279شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 280شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 281شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 282شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 283شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 284شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...285شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 286شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 287شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 288شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 289شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 290شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 291شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 292شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...293شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 294شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 295شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 296شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 297شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 298شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...299شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 300شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 301شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 302شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 303شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 304شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 305شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...306شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...307شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 308شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...309شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...310شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 311شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 312شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 313شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 314شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 315شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 316شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 317شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...318شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 319شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...320شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...321شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 322شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 323شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 324شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 325شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...326شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...327شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 328شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 329شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 330شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 331شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 332شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 333شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 334شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 335شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 336شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 337شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 338شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 339شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 340شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 341شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...342شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 343شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...344شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 345شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 346شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 347شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...348شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 349شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 350شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 351شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 352شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 353شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...354شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...355شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 356شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 357شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 358شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...359شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 360شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 361شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 362شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 363شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 364شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 365شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...366شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 367شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 368شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 369شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 370شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 371شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 372شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 373شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 374شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 375شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 376شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...377شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 378شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...379شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 380شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 381شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 382شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 383شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 384شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 385شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 386شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...387شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 388شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...389شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...390شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 391شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...392شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 393شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 394شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 395شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...396شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 397شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 398شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 399شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 400شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 401شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 402شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...403شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 404شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 405شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 406شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 407شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 408شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 409شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 410شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 411شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 412شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 413شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 414شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 415شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 416شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 417شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 418شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 419شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 420شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...421شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 422شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 423شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 424شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 425شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 426شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...427شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 428شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 429شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 430شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 431شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ