به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

فاح ریح الصبا و صاح الدیک

باده درده که صبح شد نزدیک

جام روشن بیار تا برهیم

یک دم از ظلمت شب تاریک

فهم را گم شود سر رشته

چون رود زان میان سخن باریک

پیش هندوی چشم خونریزت

گشته ترکان زبون تر از تازیک

سر عشق از عبارت واعظ

معنیی نازک است و لفظ رکیک

جز تو در دل کسی نیابد جای

صاحب ملک را چه جای شریک

جامی از حیرت تو ره گم کرد

یا دلیلا لمن تحیر فیک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 2شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 3شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 4شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...5شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 6شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...7شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...8شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 9شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 10شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 11شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...12شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 13شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...14شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...15شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 16شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 17شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 18شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 19شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 20شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 21شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...22شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 23شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 24شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 25شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 26شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 27شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 28شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...29شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 30شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 31شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 32شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 33شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...34شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 35شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 36شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...37شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...38شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 39شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 40شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 41شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 42شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 43شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 44شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...45شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...46شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 47شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...48شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 49شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...50شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 51شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...52شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...53شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 54شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 55شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...56شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...57شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...58شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...59شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...60شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 61شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...62شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 63شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 64شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 65شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...66شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 67شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 68شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 69شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 70شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 71شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 72شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 73شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...74شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 75شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 76شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...77شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...78شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 79شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 80شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...81شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...82شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 83شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 84شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 85شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 86شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...87شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...88شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 89شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...90شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 91شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 92شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...93شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 94شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...95شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 96شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 97شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...98شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...99شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 100شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 101شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...102شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...103شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 104شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...105شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 106شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...107شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...108شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 109شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...110شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 111شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 112شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...113شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 114شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 115شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 116شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 117شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...118شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...119شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...120شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 121شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...122شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 123شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...124شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 125شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...126شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...127شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 128شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...129شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...130شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...131شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...132شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 133شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...134شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...135شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 136شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...137شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...138شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 139شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 140شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...141شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...142شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...143شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 144شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 145شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 146شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 147شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 148شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...149شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 150شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...151شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...152شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...153شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...154شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...155شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...156شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 157شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...158شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 159شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 160شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...161شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 162شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...163شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...164شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...165شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 166شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...167شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 168شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 169شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...170شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 171شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 172شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 173شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 174شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 175شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...176شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 177شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 178شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...179شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 180شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...181شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...182شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 183شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 184شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 185شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 186شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 187شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 188شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 189شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 190شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...191شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...192شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 193شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 194شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...195شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...196شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...197شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...198شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...199شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 200شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 201شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...202شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 203شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...204شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 205شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 206شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 207شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 208شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 209شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 210شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...211شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 212شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...213شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 214شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 215شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 216شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...217شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...218شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...219شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...220شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...221شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 222شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...223شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 224شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 225شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...226شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 227شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...228شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 229شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...230شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...231شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 232شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 233شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 234شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...235شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 236شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 237شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...238شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 239شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 240شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 241شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 242شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 243شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 244شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 245شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...246شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 247شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 248شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...249شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 250شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 251شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 252شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 253شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 254شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...255شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 256شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 257شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...258شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...259شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 260شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...261شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...262شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 263شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 264شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 265شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...266شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 267شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 268شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 269شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...270شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 271شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 272شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 273شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 274شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 275شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...276شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 277شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...278شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...279شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...280شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 281شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 282شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...283شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 284شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 285شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 286شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 287شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 288شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 289شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 290شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...291شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 292شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...293شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 294شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 295شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 296شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 297شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 298شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 299شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 300شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 301شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 302شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 303شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...304شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 305شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...306شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 307شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 308شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 309شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 310شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 311شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...312شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 313شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 314شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 315شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 316شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 317شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 318شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 319شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 320شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...321شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 322شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 323شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 324شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 325شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 326شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 327شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 328شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...329شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 330شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 331شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 332شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 333شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 334شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...335شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 336شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 337شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 338شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 339شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 340شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 341شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...342شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...343شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 344شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...345شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...346شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 347شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 348شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 349شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 350شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 351شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 352شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 353شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...354شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 355شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...356شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...357شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 358شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 359شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 360شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 361شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...362شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...363شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 364شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 365شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 366شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 367شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 368شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 369شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 370شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 371شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 372شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 373شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 374شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 375شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 376شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 377شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...378شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 379شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...380شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 381شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 382شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 383شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...384شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 385شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 386شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 387شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 388شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 389شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...390شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...391شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 392شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 393شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 394شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...395شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 396شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 397شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 398شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 399شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 400شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 401شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...402شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 403شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 404شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 405شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 406شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 407شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 408شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 409شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 410شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 411شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 412شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...413شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 414شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...415شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 416شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 417شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 418شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 419شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 420شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 421شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 422شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...423شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 424شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...425شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...426شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 427شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...428شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 429شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 430شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 431شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...432شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 433شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 434شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 435شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 436شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 437شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 438شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...439شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 440شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 441شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 442شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 443شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 444شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 445شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 446شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 447شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 448شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 449شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 450شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 451شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 452شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 453شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 454شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 455شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 456شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...457شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 458شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 459شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 460شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 461شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 462شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...463شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 464شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 465شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 466شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 467شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ