به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چشم مال

1940عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می رسی خندان و می گویی به پایم چشم مال

چشم می مالم مباد این خواب باشد یا خیال

از هلال هجر تو شد چشم خونبارم چو جوی

بر لب این جو دمی بنشین پی دفع ملال

پیش رویت خط لب گویی ز تاب آفتاب

سبزپوشان پا فرو کردند در آب زلال

کرده ام در ره نشان پای تو محو از سجود

سر نمی یارم بر آوردن دگر زین انفعال

چون شوم از حرف سودای تو خالی کان دو زلف

نقش بسته در سواد دیده من چون دو دال

شمع مجلس خواست دوش آتش زدن پروانه را

ساخت آتش گیره آن شعله مسکین پر و بال

جامی از شیرین لبان دارد سوال بوسه ای

لعل نوشین تو می داند جواب این سوال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 2شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...3شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 4شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 5شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 6شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 7شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 8شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 9شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...10شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 11شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 12شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 13شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 14شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...15شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 16شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 17شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...18شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...19شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 20شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 21شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 22شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 23شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 24شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 25شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...26شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...27شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 28شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...29شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 30شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...31شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 32شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...33شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...34شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 35شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 36شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...37شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...38شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...39شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...40شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...41شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 42شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...43شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 44شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 45شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 46شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...47شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 48شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 49شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 50شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 51شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 52شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 53شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 54شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...55شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 56شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 57شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...58شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...59شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 60شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 61شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...62شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...63شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 64شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 65شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 66شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 67شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...68شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...69شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 70شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...71شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 72شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 73شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...74شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 75شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...76شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 77شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 78شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...79شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...80شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 81شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 82شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...83شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...84شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 85شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...86شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 87شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...88شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...89شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 90شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...91شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 92شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 93شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...94شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 95شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 96شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 97شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 98شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...99شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...100شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...101شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 102شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...103شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 104شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...105شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 106شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...107شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...108شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 109شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...110شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...111شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...112شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...113شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 114شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...115شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...116شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 117شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...118شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...119شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 120شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 121شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...122شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...123شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...124شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 125شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 126شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 127شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 128شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 129شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...130شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 131شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...132شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...133شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...134شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...135شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...136شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...137شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 138شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...139شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 140شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 141شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...142شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 143شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...144شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...145شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...146شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 147شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...148شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 149شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 150شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...151شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 152شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 153شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 154شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 155شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 156شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...157شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 158شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 159شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...160شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 161شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...162شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...163شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 164شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 165شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 166شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 167شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 168شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 169شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 170شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 171شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...172شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...173شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 174شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 175شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...176شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...177شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...178شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...179شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...180شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 181شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 182شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...183شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 184شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...185شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 186شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 187شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 188شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 189شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 190شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 191شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...192شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 193شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...194شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 195شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 196شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 197شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...198شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...199شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...200شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...201شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...202شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 203شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...204شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 205شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 206شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...207شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 208شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...209شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 210شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...211شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...212شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 213شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 214شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 215شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...216شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 217شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 218شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...219شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 220شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 221شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 222شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 223شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 224شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 225شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 226شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...227شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 228شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 229شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...230شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 231شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 232شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 233شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 234شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 235شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...236شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 237شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 238شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...239شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...240شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 241شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...242شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...243شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 244شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 245شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 246شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...247شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 248شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 249شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 250شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...251شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 252شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 253شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 254شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 255شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 256شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...257شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 258شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...259شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...260شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...261شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 262شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 263شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...264شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 265شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 266شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 267شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 268شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 269شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 270شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 271شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...272شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 273شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...274شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 275شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 276شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 277شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 278شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 279شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 280شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 281شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 282شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 283شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 284شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...285شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 286شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...287شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 288شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 289شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 290شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 291شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 292شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...293شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 294شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 295شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 296شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 297شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 298شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 299شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 300شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 301شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...302شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 303شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 304شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 305شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 306شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 307شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 308شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 309شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...310شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 311شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 312شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 313شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 314شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 315شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...316شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 317شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 318شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 319شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 320شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 321شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 322شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...323شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...324شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 325شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...326شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...327شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 328شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 329شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 330شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 331شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 332شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 333شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 334شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...335شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 336شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...337شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...338شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 339شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 340شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 341شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 342شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...343شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...344شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 345شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 346شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 347شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 348شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 349شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 350شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 351شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 352شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 353شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 354شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 355شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 356شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 357شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 358شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...359شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 360شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...361شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 362شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 363شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 364شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...365شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 366شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 367شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 368شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 369شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 370شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...371شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...372شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 373شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 374شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 375شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...376شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 377شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 378شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 379شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 380شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 381شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 382شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...383شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 384شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 385شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 386شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 387شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 388شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 389شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 390شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 391شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 392شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 393شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...394شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 395شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...396شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 397شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 398شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 399شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 400شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 401شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 402شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 403شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...404شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 405شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...406شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...407شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 408شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...409شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 410شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 411شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 412شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...413شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 414شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 415شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 416شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 417شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 418شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 419شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...420شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 421شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 422شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 423شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 424شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 425شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 426شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 427شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 428شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 429شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 430شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 431شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 432شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 433شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 434شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 435شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 436شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 437شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...438شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 439شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 440شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 441شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 442شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 443شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...444شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 445شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 446شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 447شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 448شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ