کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد چراغ

    باید امشب پایه خود را نگه دارد چراغ

    می رود با آه آتشاک دل در زلف تو

    همچو آن رهرو که در شب پیش ره دارد چراغ

    شمع رخسار تو را گیرد به دعوی در زبان

    در زبان افتاده آتش زین گنه دارد چراغ

    از شکاف سینه بر دل می فتد زان رخ فروغ

    خانه ویران بلی از نور مه دارد چراغ

    ساقی ما رخ نمود ای شمع بنشین گوشه ای

    زانکه این بزم از فروغ صبحگه دارد چراغ

    وقت پیر رهبر ما خوش که در شبهای تار

    از می روشن به کنج خانقه دارد چراغ

    شعله های آه جامی نیست جز ایام هجر

    هر کس آری بهر شبهای سیه دارد چراغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha