به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق

1460عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

حدیثی مشکل و سری ست مغلق

که در کون و مکان کس نیست جز حق

حقیقت واحد است و وحدت او

بود مرد محقق را محقق

ولیکن ز اختلاف اعتبارات

گهی باشد مقید گاه مطلق

مجرد یابیش ز اطلاق و تقیید

اگر جلباب هستی را کنی شق

چو بندی از تصاریف شیون چشم

تو را مصدر نماید عین مشتق

کند هر دم بیان این نکته را عشق

ولی عقلش نمی دارد مصدق

نبخشد جان جامی را خلاصی

ز قید عقل جز جام مروق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...2شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 3شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 4شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...5شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 6شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 7شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 8شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...9شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...10شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 11شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 12شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 13شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...14شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 15شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...16شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 17شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...18شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...19شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 20شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 21شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...22شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 23شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 24شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 25شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 26شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 27شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...28شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 29شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...30شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...31شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 32شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 33شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 34شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...35شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 36شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...37شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...38شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 39شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 40شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 41شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 42شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 43شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 44شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...45شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 46شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 47شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 48شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 49شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 50شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 51شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...52شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 53شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 54شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 55شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 56شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...57شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 58شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 59شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...60شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...61شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 62شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 63شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 64شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 65شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 66شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 67شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...68شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...69شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 70شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...71شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 72شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...73شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 74شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...75شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...76شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 77شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 78شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...79شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...80شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...81شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...82شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...83شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 84شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...85شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 86شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 87شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 88شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...89شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 90شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 91شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 92شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 93شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 94شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 95شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 96شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...97شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 98شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 99شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...100شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...101شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 102شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 103شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...104شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...105شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 106شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 107شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 108شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 109شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...110شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...111شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 112شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...113شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 114شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 115شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...116شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 117شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...118شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 119شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 120شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...121شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...122شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 123شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 124شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...125شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...126شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 127شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...128شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 129شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...130شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...131شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 132شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...133شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 134شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 135شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...136شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 137شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 138شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 139شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 140شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...141شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...142شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...143شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 144شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...145شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 146شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...147شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 148شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...149شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...150شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 151شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...152شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...153شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...154شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...155شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 156شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...157شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...158شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 159شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...160شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...161شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 162شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 163شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...164شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...165شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...166شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 167شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 168شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 169شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 170شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 171شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...172شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 173شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...174شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...175شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...176شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...177شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...178شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...179شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 180شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...181شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 182شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 183شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...184شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 185شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...186شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...187شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...188شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 189شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...190شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 191شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 192شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...193شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 194شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 195شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 196شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 197شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 198شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...199شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 200شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 201شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...202شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 203شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...204شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...205شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 206شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 207شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 208شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 209شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 210شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 211شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 212شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 213شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...214شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...215شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 216شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 217شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...218شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...219شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...220شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...221شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...222شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 223شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 224شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...225شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 226شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...227شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 228شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 229شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 230شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 231شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 232شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 233شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...234شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 235شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...236شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 237شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 238شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 239شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...240شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...241شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...242شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...243شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...244شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 245شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...246شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 247شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 248شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...249شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 250شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...251شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 252شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...253شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...254شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 255شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 256شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 257شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...258شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 259شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 260شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...261شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 262شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 263شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 264شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 265شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 266شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 267شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 268شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...269شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 270شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 271شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...272شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 273شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 274شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 275شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 276شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 277شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...278شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 279شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 280شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...281شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...282شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 283شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...284شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...285شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 286شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 287شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 288شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...289شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 290شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 291شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 292شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...293شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 294شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 295شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 296شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 297شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 298شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...299شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 300شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...301شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...302شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...303شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 304شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 305شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...306شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 307شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 308شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 309شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 310شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 311شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 312شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 313شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...314شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 315شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...316شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 317شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 318شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 319شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 320شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 321شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 322شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 323شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 324شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 325شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 326شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...327شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 328شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...329شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 330شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 331شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 332شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 333شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 334شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...335شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 336شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 337شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 338شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 339شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 340شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 341شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 342شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 343شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...344شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 345شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 346شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 347شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 348شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 349شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 350شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 351شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...352شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 353شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 354شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 355شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 356شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 357شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...358شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 359شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 360شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 361شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 362شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 363شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 364شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...365شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...366شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 367شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...368شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...369شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 370شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 371شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 372شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 373شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 374شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 375شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 376شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...377شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 378شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...379شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...380شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 381شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 382شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 383شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 384شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...385شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...386شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 387شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 388شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 389شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 390شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 391شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 392شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 393شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 394شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 395شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 396شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 397شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 398شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 399شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 400شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...401شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 402شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...403شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 404شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 405شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 406شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...407شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 408شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 409شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 410شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 411شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 412شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...413شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...414شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 415شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 416شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 417شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...418شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 419شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 420شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 421شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 422شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 423شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 424شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...425شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 426شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 427شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 428شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 429شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 430شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 431شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 432شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 433شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 434شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 435شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...436شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 437شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...438شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 439شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 440شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 441شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 442شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 443شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 444شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 445شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...446شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 447شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...448شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...449شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 450شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...451شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 452شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 453شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 454شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...455شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 456شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 457شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 458شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 459شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 460شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 461شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...462شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 463شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 464شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 465شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 466شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 467شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 468شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 469شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 470شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 471شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 472شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 473شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 474شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 475شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 476شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 477شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 478شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 479شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...480شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 481شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 482شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 483شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 484شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 485شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...486شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 487شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 488شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 489شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 490شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ