به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک

1480عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز هجران بر لب آمد جان غمناک

الا یا لیت شعری این القاک

به هر جمعیتی وصل تو جویم

لعل الله یجمعنی و ایاک

کسان را مهر دل از دیده خیزد

و قلبی کان قبل العین یهواک

نعیم خلد اگر گردد میسر

لعمری لا یطیب العیش لولاک

عنان عزم هر سویی که تابی

سوی قلب المتیم لیس ماواک

شدم خاک ره و دامن کشیدی

ز من چون شاخ گل حاشاک حاشاک

به قصد قتل جامی می کشی تیغ

کرمها می کنی الله ابقاک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 2شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 3شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 4شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 5شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 6شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...7شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 8شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...9شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...10شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 11شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 12شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 13شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...14شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 15شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...16شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...17شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 18شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 19شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 20شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 21شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 22شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 23شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...24شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 25شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 26شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 27شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 28شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 29شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 30شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...31شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 32شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 33شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 34شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 35شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...36شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 37شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 38شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...39شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...40شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 41شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 42شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 43شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 44شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 45شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 46شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...47شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...48شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 49شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...50شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 51شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...52شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 53شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...54شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...55شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 56شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 57شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...58شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...59شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...60شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...61شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...62شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 63شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...64شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 65شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 66شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 67شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...68شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 69شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 70شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 71شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 72شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 73شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 74شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 75شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...76شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 77شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 78شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...79شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...80شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 81شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 82شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...83شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...84شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 85شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 86شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 87شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 88شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...89شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...90شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 91شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...92شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 93شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 94شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...95شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 96شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...97شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 98شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 99شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...100شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...101شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 102شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 103شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...104شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...105شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 106شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...107شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 108شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...109شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...110شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 111شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...112شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 113شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 114شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...115شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 116شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 117شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 118شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 119شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...120شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...121شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...122شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 123شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...124شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 125شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...126شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 127شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...128شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...129شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 130شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...131شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...132شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...133شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...134شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 135شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...136شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...137شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 138شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...139شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...140شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 141شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 142شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...143شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...144شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...145شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 146شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 147شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 148شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 149شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 150شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...151شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 152شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...153شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...154شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...155شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...156شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...157شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...158شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 159شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...160شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 161شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 162شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...163شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 164شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...165شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...166شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...167شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 168شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...169شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 170شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 171شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...172شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 173شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 174شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 175شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 176شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 177شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...178شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 179شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 180شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...181شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 182شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...183شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...184شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 185شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 186شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 187شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 188شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 189شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 190شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 191شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 192شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...193شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...194شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 195شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 196شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...197شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...198شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...199شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...200شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...201شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 202شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 203شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...204شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 205شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...206شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 207شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 208شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 209شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 210شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 211شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 212شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...213شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 214شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...215شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 216شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 217شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 218شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...219شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...220شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...221شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...222شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...223شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 224شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...225شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 226شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 227شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...228شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 229شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...230شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 231شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...232شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...233شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 234شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 235شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 236شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...237شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 238شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 239شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...240شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 241شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 242شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 243شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 244شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 245شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 246شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 247شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...248شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 249شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 250شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...251شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 252شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 253شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 254شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 255شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 256شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...257شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 258شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 259شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...260شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...261شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 262شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...263شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...264شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 265شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 266شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 267شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...268شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 269شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 270شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 271شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...272شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 273شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 274شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 275شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 276شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 277شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...278شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 279شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...280شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...281شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...282شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 283شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 284شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...285شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 286شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 287شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 288شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 289شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 290شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 291شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 292شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...293شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 294شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...295شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 296شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 297شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 298شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 299شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 300شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 301شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 302شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 303شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 304شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 305شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...306شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 307شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...308شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 309شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 310شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 311شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 312شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 313شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...314شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 315شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 316شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 317شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 318شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 319شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 320شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 321شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 322شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...323شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 324شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 325شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 326شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 327شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 328شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 329شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 330شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...331شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 332شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 333شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 334شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 335شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 336شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...337شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 338شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 339شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 340شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 341شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 342شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 343شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...344شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...345شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 346شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...347شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...348شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 349شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 350شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 351شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 352شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 353شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 354شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 355شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...356شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 357شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...358شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...359شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 360شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 361شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 362شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 363شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...364شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...365شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 366شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 367شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 368شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 369شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 370شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 371شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 372شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 373شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 374شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 375شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 376شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 377شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 378شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 379شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...380شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 381شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...382شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 383شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 384شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 385شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...386شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 387شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 388شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 389شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 390شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 391شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...392شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...393شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 394شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 395شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 396شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...397شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 398شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 399شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 400شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 401شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 402شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 403شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...404شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 405شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 406شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 407شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 408شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 409شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 410شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 411شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 412شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 413شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 414شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...415شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 416شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...417شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 418شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 419شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 420شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 421شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 422شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 423شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 424شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...425شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 426شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...427شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...428شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 429شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...430شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 431شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 432شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 433شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...434شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 435شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 436شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 437شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 438شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 439شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 440شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...441شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 442شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 443شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 444شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 445شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 446شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 447شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 448شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 449شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 450شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 451شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 452شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 453شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 454شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 455شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 456شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 457شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 458شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...459شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 460شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 461شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 462شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 463شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 464شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...465شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 466شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 467شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 468شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 469شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ