به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارسته خط

1400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارسته خط

بر خلاف عادت افتاده ست پیش از خط نقط

زان خط نیکو لبت در هر زبان خواهد فتاد

موجب شهرت نشد یاقوت را جز حسن خط

راه عشقت گرم تر پویم به سر از سرزنش

چون قلم کاندر نوشتن تیزتر گردد ز قط

عشقبازی با تو نبود کار هر تردامنی

در هوا پرواز شهبازان نمی آید ز بط

خیر من خواهی مکن جا جز میان جان من

جان من نشنیده ای لا خیر الا فی الوسط

گر ز بغدادم رسد پیغامت ای محمل نشین

در روانی بگذرد سوی تو اشک من ز شط

خواست جامی خواند الحمدی بر آن عارض دمد

چون گشادی پرده در بسم الله افتادش غلط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 2شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...3شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 4شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 5شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...6شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 7شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 8شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...9شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...10شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...11شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 12شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...13شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...14شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...15شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 16شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 17شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...18شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 19شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 20شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 21شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...22شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...23شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 24شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 25شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 26شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...27شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 28شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...29شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 30شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...31شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...32شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 33شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 34شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...35شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 36شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 37شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 38شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 39شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 40شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...41شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 42شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...43شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...44شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 45شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 46شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 47شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...48شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 49شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...50شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...51شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 52شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 53شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 54شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 55شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 56شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 57شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...58شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 59شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 60شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 61شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 62شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 63شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 64شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...65شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 66شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 67شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 68شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 69شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...70شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 71شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 72شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...73شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...74شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 75شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 76شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 77شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 78شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 79شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 80شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...81شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...82شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 83شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...84شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 85شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...86شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 87شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...88شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...89شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 90شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 91شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...92شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...93شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...94شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...95شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...96شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 97شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...98شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 99شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 100شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 101شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...102شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 103شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 104شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 105شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 106شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 107شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 108شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 109شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...110شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 111شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 112شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...113شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...114شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 115شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 116شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...117شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...118شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 119شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 120شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 121شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 122شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...123شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...124شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 125شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...126شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 127شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 128شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...129شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 130شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...131شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 132شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 133شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...134شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...135شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 136شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 137شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...138شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...139شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 140شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...141شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 142شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...143شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...144شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 145شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...146شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 147شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 148شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...149شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 150شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 151شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 152شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 153شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...154شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...155شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...156شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 157شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...158شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 159شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...160شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 161شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...162شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...163شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 164شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...165شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...166شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...167شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...168شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 169شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...170شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...171شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 172شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...173شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...174شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 175شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 176شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...177شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...178شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...179شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 180شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 181شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 182شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 183شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 184شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...185شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 186شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...187شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...188شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...189شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...190شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...191شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...192شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 193شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...194شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 195شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 196شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...197شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 198شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...199شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...200شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...201شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 202شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...203شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 204شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 205شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...206شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 207شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 208شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 209شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 210شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 211شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...212شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 213شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 214شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...215شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 216شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...217شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...218شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 219شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 220شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 221شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 222شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 223شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 224شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 225شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 226شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...227شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...228شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 229شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 230شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...231شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...232شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...233شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...234شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...235شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 236شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 237شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...238شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 239شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...240شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 241شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 242شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 243شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 244شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 245شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 246شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...247شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 248شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...249شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 250شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 251شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 252شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...253شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...254شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...255شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...256شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...257شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 258شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...259شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 260شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 261شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...262شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 263شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...264شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 265شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...266شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...267شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 268شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 269شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 270شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...271شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 272شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 273شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...274شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 275شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 276شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 277شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 278شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 279شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 280شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 281شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...282شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 283شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 284شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...285شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 286شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 287شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 288شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 289شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 290شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...291شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 292شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 293شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...294شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...295شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 296شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...297شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...298شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 299شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 300شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 301شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...302شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 303شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 304شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 305شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...306شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 307شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 308شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 309شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 310شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 311شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...312شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 313شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...314شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...315شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...316شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 317شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 318شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...319شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 320شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 321شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 322شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 323شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 324شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 325شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 326شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...327شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 328شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...329شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 330شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 331شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 332شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 333شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 334شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 335شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 336شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 337شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 338شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 339شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...340شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 341شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...342شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 343شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 344شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 345شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 346شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 347شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...348شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 349شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 350شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 351شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 352شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 353شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 354شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 355شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 356شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...357شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 358شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 359شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 360شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 361شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 362شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 363شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 364شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...365شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 366شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 367شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 368شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 369شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 370شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...371شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 372شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 373شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 374شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 375شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 376شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 377شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...378شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...379شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 380شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...381شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...382شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 383شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 384شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 385شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 386شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 387شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 388شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 389شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...390شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 391شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...392شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...393شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 394شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 395شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 396شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 397شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...398شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...399شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 400شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 401شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 402شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 403شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 404شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 405شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 406شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 407شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 408شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 409شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 410شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 411شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 412شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 413شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...414شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 415شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...416شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 417شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 418شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 419شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...420شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 421شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 422شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 423شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 424شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 425شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...426شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...427شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 428شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 429شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 430شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...431شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 432شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 433شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 434شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 435شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 436شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 437شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...438شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 439شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 440شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 441شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 442شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 443شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 444شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 445شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 446شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 447شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 448شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...449شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 450شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...451شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 452شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 453شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 454شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 455شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 456شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 457شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 458شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...459شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 460شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...461شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...462شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 463شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...464شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 465شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 466شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 467شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...468شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 469شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 470شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 471شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 472شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 473شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 474شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...475شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 476شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 477شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 478شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 479شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 480شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 481شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 482شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 483شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 484شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 485شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 486شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 487شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 488شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 489شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 490شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 491شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 492شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...493شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 494شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 495شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 496شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 497شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 498شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...499شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 500شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 501شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 502شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 503شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ