کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوش بر یاد تو چشمم دمبدم خون می گریست

    سوز من می دید شمع و از من افزون می گریست

    گریه تلخ صراحی نیز بی چیزی نبود

    غالبا از شوق آن لبهای میگون می گریست

    صبحدم یارب کواکب بود ریزان از سپهر

    یا نه بر درد دل من چشم گردون می گریست

    چون فسونگر دید درد من برید از من امید

    ورنه بی موجب چرا هنگام افسون می گریست

    آن نه باران بود گرد کوی لیلی هر بهار

    روزگار سنگدل بر حال مجنون می گریست

    وان روان تا منزل شیرین نه جوی شیر بود

    بلکه بر فرهاد مسکین کوه و هامون می گریست

    شد چنان جامی ضعیف از محنت هجران که دوش

    سیل اشک از خانه می بردش برون چون می گریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha