کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عمری ست نور چشم جهان بین ماست یار

    بی نور مانده چشم جهان بین کجاست یار

    بر خاک ره چو سایه فتادیم و هم چنان

    خورشید اوج کنگره کبریاست یار

    دردی جداست همدم هر تار موی من

    تا با رقیب همدم و از من جداست یار

    یک جا نکرد با من بی خان و مان مقام

    با من درین مقام ندانم چراست یار

    چون تیره شد ز ظلمت هجران شبم چه سود

    کز چهره صبح دولت اصل صفاست یار

    گفتم به وعده راست نیی رنجه شد ز من

    یاری نباشد اینکه برنجد ز راست یار

    جامی تو وصل خواستی از یار و او فراق

    گر عاشقی مخواه به جز آنکه خواست یار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha