کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز دنبالش

    به خون غلطان ز ناوکهای چشم مست قتالش

    ز من دامن کشان بگذشت بشتاب ای صبا از پی

    بیفشان گرد ادبار من از دامان اقبالش

    چو موری گشته ام از ضعف کو آن قوت بختم

    که بینم خویش را روزی طفیل مور پامالش

    شدم بی او ز مویی زارتر کو نامه بر مرغی

    که بندم در میان نامه خود را بر پر و بالش

    جوان و شوخ و خودکام است و باد خوبیش در سر

    کجا در دل کند جا پند پیران کهنسالش

    خطش نورسته ریحان است گرد چشمه حیوان

    نشاید تخم آن ریحان به غیر از دانه خالش

    به خون دیده صورت بست شرح حال خود جامی

    که می گوید به آن سلطان خوبان صورت حالش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha