به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش

6860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل من که بس مبتلا بینمش

ازان شوخ در صد بلا بینمش

دل از وی نگه داشتن مشکل است

که شکلی عجب دلربا بینمش

رقیبانم از وی جدا ساختند

خدایا کز ایشان جدا بینمش

شب تیره هر کس به فکری و من

در آن غم که فردا کجا بینمش

خوش آن مه که یک ذره خرسندیم

نباشد اگر سالها بینمش

به ره چند سایم رخ آیا بود

که روزی بر آن پشت پا بینمش

ازان گشت بیگانه جامی ز خویش

که با درد عشق آشنا بینمش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۵: رو چو نهد به ملک دل عشق توشاه ساز ...2شمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش 3شمارهٔ ۴۹۷: تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خو ...4شمارهٔ ۴۹۸: مدار آینه را در صفا برابر خویش 5شمارهٔ ۴۹۹: هر دم آیم بر درت با دیده خونبار خ ...6شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر ...7شمارهٔ ۵۰۱: من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش 8شمارهٔ ۵۰۲: چند فروزم چراغ از علم آه خویش 9شمارهٔ ۵۰۳: کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش 10شمارهٔ ۵۰۴: چون به خواری خواستی راند آخرم از ...11شمارهٔ ۵۰۵: بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش 12شمارهٔ ۵۰۶: دلا ملازم رندان دردکش می باش 13شمارهٔ ۵۰۷: بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین د ...14شمارهٔ ۵۰۸: هر که روزی در نظر آن روی گلرنگ آی ...15شمارهٔ ۵۰۹: ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص 16شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خ ...17شمارهٔ ۵۱۱: ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص 18شمارهٔ ۵۱۲: کی کنم با کان گوهر درج لعلت را عو ...19شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 20شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...21شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 22شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 23شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...24شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 25شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 26شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...27شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...28شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...29شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 30شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...31شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...32شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...33شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 34شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 35شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...36شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 37شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 38شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 39شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...40شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...41شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 42شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 43شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 44شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...45شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 46شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...47شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 48شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...49شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...50شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 51شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 52شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...53شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 54شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 55شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 56شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 57شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 58شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...59شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 60شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...61شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...62شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 63شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 64شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 65شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...66شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 67شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...68شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...69شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 70شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 71شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 72شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 73شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 74شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 75شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...76شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 77شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 78شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 79شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 80شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 81شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 82شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...83شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 84شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 85شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 86شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 87شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...88شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 89شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 90شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...91شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...92شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 93شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 94شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 95شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 96شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 97شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 98شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...99شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...100شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 101شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...102شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 103شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...104شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 105شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...106شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...107شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 108شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 109شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...110شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...111شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...112شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...113شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...114شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 115شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...116شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 117شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 118شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 119شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...120شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 121شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 122شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 123شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 124شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 125شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 126شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 127شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...128شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 129شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 130شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...131شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...132شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 133شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 134شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...135شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...136شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 137شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 138شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 139شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 140شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...141شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...142شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 143شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...144شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 145شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 146شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...147شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 148شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...149شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 150شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 151شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...152شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...153شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 154شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 155شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...156شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...157شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 158شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...159شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 160شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...161شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...162شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 163شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...164شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 165شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 166شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...167شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 168شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 169شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 170شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 171شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...172شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...173شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...174شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 175شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...176شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 177شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...178شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 179شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...180شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...181شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 182شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...183شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...184شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...185شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...186شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 187شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...188شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...189شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 190شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...191شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...192شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 193شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 194شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...195شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...196شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...197شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 198شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 199شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 200شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 201شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 202شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...203شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 204شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...205شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...206شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...207شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...208شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...209شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...210شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 211شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...212شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 213شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 214شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...215شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 216شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...217شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...218شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...219شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 220شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...221شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 222شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 223شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...224شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 225شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 226شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 227شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 228شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 229شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...230شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 231شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 232شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...233شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 234شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...235شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...236شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 237شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 238شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 239شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 240شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 241شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 242شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 243شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 244شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...245شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...246شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 247شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 248شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...249شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...250شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...251شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...252شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...253شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 254شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 255شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...256شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 257شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...258شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 259شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 260شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 261شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 262شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 263شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 264شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...265شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 266شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...267شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 268شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 269شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 270شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...271شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...272شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...273شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...274شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...275شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 276شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...277شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 278شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 279شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...280شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 281شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...282شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 283شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...284شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...285شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 286شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 287شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 288شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...289شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 290شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 291شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...292شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 293شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 294شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 295شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 296شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 297شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 298شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 299شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...300شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 301شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 302شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...303شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 304شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 305شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 306شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 307شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 308شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...309شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 310شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 311شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...312شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...313شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 314شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...315شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...316شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 317شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 318شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 319شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...320شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 321شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 322شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 323شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...324شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 325شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 326شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 327شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 328شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 329شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...330شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 331شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...332شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...333شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...334شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 335شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 336شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...337شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 338شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 339شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 340شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 341شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 342شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 343شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 344شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...345شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 346شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...347شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 348شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 349شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 350شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 351شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 352شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 353شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 354شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 355شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 356شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 357شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...358شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 359شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...360شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 361شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 362شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 363شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 364شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 365شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...366شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 367شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 368شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 369شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 370شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 371شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 372شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 373شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 374شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...375شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 376شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 377شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 378شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 379شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 380شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 381شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 382شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...383شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 384شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 385شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 386شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 387شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 388شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...389شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 390شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 391شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 392شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 393شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 394شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 395شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...396شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...397شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 398شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...399شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...400شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 401شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 402شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 403شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 404شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 405شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 406شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 407شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...408شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 409شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...410شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...411شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 412شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 413شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 414شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 415شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...416شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...417شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 418شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 419شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 420شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 421شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 422شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 423شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 424شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 425شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 426شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 427شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 428شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 429شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 430شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 431شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...432شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 433شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...434شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 435شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 436شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 437شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...438شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 439شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 440شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 441شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 442شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 443شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...444شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...445شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 446شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 447شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 448شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...449شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 450شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 451شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 452شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 453شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 454شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 455شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...456شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 457شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 458شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 459شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 460شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 461شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 462شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 463شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 464شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 465شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 466شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...467شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 468شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...469شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 470شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 471شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 472شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 473شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 474شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 475شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 476شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...477شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 478شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...479شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...480شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 481شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...482شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 483شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 484شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 485شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...486شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 487شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 488شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 489شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 490شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 491شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 492شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...493شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 494شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 495شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 496شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 497شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 498شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 499شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 500شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 501شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 502شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 503شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 504شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 505شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 506شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 507شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 508شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 509شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 510شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...511شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 512شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 513شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 514شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 515شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 516شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...517شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 518شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 519شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 520شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 521شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ