به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۴۶۴: پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز

1500عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز

ماند تن از کار و جان طالب جانان هنوز

رسته دندان گشاد رخنه حرمان و من

کام طلب از لب تنگ دهانان هنوز

تن شده مویی و مو گشته سفید و دلم

مویه کنان از غم موی میانان هنوز

مرده صدساله را مژده تو جان دهد

لب نگشاده به آن مژده رسانان هنوز

خاک توام دست من کی به رکابت رسد

گرد تو نایافته بادعنانان هنوز

لب ز سخن بسته ام غنچه وش اما چو خار

نشتر ریش منند تیززبانان هنوز

جامی اگر چه نماند نظم تو را رونقی

سخره طبع تواند سحربیانان هنوز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶۳: زهی مهر از رخت شرمنده مه نیز 2شمارهٔ ۴۶۴: پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز 3شمارهٔ ۴۶۵: رفتی و من ملازم این منزلم هنوز 4شمارهٔ ۴۶۶: آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز 5شمارهٔ ۴۶۷: دیده جز خاک درت خواب نبیند هرگز 6شمارهٔ ۴۶۸: یاد بادت که ز من یاد نکردی هرگز 7شمارهٔ ۴۶۹: رفت عقل و صبر و هوش ای دل مکن از ...8شمارهٔ ۴۷۰: عید شد هر کس ز یاری عیدیی دارد هو ...9شمارهٔ ۴۷۱: آن دو رخ را جامع آیات زیبایی شناس 10شمارهٔ ۴۷۲: درین ره خضر همت همرهم بس 11شمارهٔ ۴۷۳: گر روی به مردم ننمایی چه کند کس 12شمارهٔ ۴۷۴: ای باد صبح آن گل سیراب را بپرس 13شمارهٔ ۴۷۵: جام لعلش نگر از باده گلرنگ مپرس 14شمارهٔ ۴۷۶: قلاش وش دیدم بتی ای وقت آن قلاش خ ...15شمارهٔ ۴۷۷: تنها ز کجا می رسی ای سرو قباپوش 16شمارهٔ ۴۷۸: فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش 17شمارهٔ ۴۷۹: نهادی لعل رخشان بر بناگوش 18شمارهٔ ۴۸۰: آن قبای نیلگون بینید در سیمین برش 19شمارهٔ ۴۸۱: آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثر ...20شمارهٔ ۴۸۲: گردش جام که زد صنع ازل پرگارش 21شمارهٔ ۴۸۳: من بی دل چو خواهم داد جان نادیده ...22شمارهٔ ۴۸۴: کسی کافتد نظر بر شکل آن سرو قباپو ...23شمارهٔ ۴۸۵: آن لاله رخ که باشد از داغ ما فراغ ...24شمارهٔ ۴۸۶: دلم که شوق لبت داد شربت اجلش 25شمارهٔ ۴۸۷: خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز ...26شمارهٔ ۴۸۸: شیخ خودبین که به اسلام برآمد نامش 27شمارهٔ ۴۸۹: سپیده دم که شد از خانه عزم حمامش 28شمارهٔ ۴۹۰: رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش 29شمارهٔ ۴۹۱: آرزو دارم که گردم خاک راه توسنش 30شمارهٔ ۴۹۲: شوخی که تاجداران بوسند خاک راهش 31شمارهٔ ۴۹۳: سر من کاش بودی خاک راهش 32شمارهٔ ۴۹۴: نامه کز خوبان رسد تعویذ جان می خو ...33شمارهٔ ۴۹۵: رو چو نهد به ملک دل عشق توشاه ساز ...34شمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش 35شمارهٔ ۴۹۷: تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خو ...36شمارهٔ ۴۹۸: مدار آینه را در صفا برابر خویش 37شمارهٔ ۴۹۹: هر دم آیم بر درت با دیده خونبار خ ...38شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر ...39شمارهٔ ۵۰۱: من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش 40شمارهٔ ۵۰۲: چند فروزم چراغ از علم آه خویش 41شمارهٔ ۵۰۳: کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش 42شمارهٔ ۵۰۴: چون به خواری خواستی راند آخرم از ...43شمارهٔ ۵۰۵: بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش 44شمارهٔ ۵۰۶: دلا ملازم رندان دردکش می باش 45شمارهٔ ۵۰۷: بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین د ...46شمارهٔ ۵۰۸: هر که روزی در نظر آن روی گلرنگ آی ...47شمارهٔ ۵۰۹: ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص 48شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خ ...49شمارهٔ ۵۱۱: ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص 50شمارهٔ ۵۱۲: کی کنم با کان گوهر درج لعلت را عو ...51شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 52شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...53شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 54شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 55شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...56شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 57شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 58شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...59شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...60شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...61شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 62شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...63شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...64شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...65شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 66شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 67شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...68شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 69شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 70شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 71شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...72شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...73شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 74شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 75شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 76شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...77شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 78شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...79شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 80شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...81شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...82شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 83شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 84شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...85شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 86شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 87شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 88شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 89شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 90شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...91شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 92شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...93شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...94شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 95شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 96شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 97شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...98شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 99شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...100شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...101شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 102شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 103شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 104شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 105شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 106شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 107شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...108شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 109شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 110شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 111شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 112شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 113شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 114شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...115شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 116شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 117شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 118شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 119شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...120شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 121شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 122شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...123شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...124شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 125شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 126شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 127شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 128شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 129شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 130شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...131شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...132شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 133شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...134شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 135شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...136شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 137شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...138شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...139شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 140شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 141شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...142شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...143شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...144شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...145شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...146شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 147شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...148شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 149شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 150شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 151شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...152شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 153شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 154شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 155شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 156شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 157شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 158شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 159شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...160شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 161شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 162شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...163شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...164شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 165شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 166شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...167شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...168شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 169شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 170شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 171شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 172شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...173شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...174شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 175شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...176شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 177شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 178شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...179شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 180شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...181شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 182شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 183شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...184شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...185شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 186شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 187شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...188شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...189شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 190شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...191شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 192شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...193شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...194شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 195شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...196شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 197شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 198شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...199شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 200شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 201شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 202شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 203شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...204شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...205شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...206شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 207شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...208شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 209شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...210شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 211شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...212شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...213شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 214شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...215شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...216شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...217شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...218شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 219شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...220شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...221شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 222شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...223شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...224شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 225شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 226شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...227شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...228شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...229شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 230شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 231شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 232شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 233شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 234شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...235شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 236شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...237شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...238شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...239شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...240شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...241شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...242شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 243شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...244شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 245شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 246شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...247شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 248شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...249شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...250شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...251شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 252شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...253شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 254شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 255شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...256شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 257شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 258شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 259شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 260شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 261شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...262شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 263شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 264شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...265شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 266شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...267شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...268شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 269شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 270شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 271شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 272شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 273شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 274شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 275شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 276شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...277شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...278شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 279شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 280شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...281شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...282شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...283شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...284شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...285شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 286شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 287شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...288شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 289شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...290شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 291شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 292شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 293شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 294شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 295شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 296شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...297شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 298شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...299شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 300شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 301شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 302شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...303شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...304شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...305شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...306شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...307شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 308شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...309شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 310شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 311شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...312شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 313شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...314شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 315شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...316شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...317شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 318شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 319شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 320شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...321شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 322شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 323شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...324شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 325شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 326شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 327شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 328شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 329شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 330شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 331شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...332شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 333شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 334شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...335شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 336شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 337شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 338شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 339شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 340شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...341شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 342شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 343شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...344شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...345شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 346شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...347شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...348شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 349شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 350شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 351شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...352شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 353شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 354شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 355شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...356شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 357شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 358شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 359شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 360شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 361شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...362شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 363شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...364شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...365شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...366شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 367شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 368شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...369شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 370شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 371شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 372شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 373شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 374شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 375شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 376شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...377شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 378شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...379شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 380شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 381شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 382شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 383شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 384شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 385شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 386شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 387شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 388شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 389شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...390شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 391شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...392شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 393شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 394شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 395شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 396شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 397شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...398شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 399شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 400شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 401شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 402شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 403شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 404شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 405شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 406شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...407شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 408شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 409شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 410شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 411شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 412شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 413شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 414شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...415شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 416شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 417شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 418شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 419شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 420شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...421شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 422شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 423شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 424شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 425شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 426شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 427شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...428شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...429شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 430شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...431شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...432شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 433شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 434شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 435شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 436شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 437شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 438شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 439شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...440شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 441شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...442شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...443شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 444شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 445شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 446شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 447شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...448شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...449شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 450شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 451شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 452شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 453شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 454شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 455شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 456شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 457شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 458شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 459شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 460شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 461شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 462شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 463شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...464شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 465شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...466شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 467شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 468شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 469شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...470شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 471شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 472شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 473شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 474شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 475شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...476شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...477شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 478شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 479شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 480شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...481شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 482شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 483شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 484شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 485شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 486شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 487شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...488شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 489شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 490شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 491شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 492شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 493شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 494شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 495شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 496شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 497شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 498شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...499شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 500شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...501شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 502شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 503شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 504شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 505شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 506شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 507شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 508شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...509شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 510شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...511شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...512شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 513شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...514شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 515شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 516شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 517شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...518شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 519شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 520شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 521شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 522شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 523شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 524شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...525شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 526شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 527شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 528شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 529شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 530شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 531شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 532شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 533شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 534شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 535شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 536شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 537شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 538شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 539شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 540شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 541شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 542شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...543شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 544شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 545شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 546شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 547شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 548شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...549شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 550شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 551شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 552شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 553شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ