کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از بس که چشم دارم کان مه ز در درآید

    از جا جهم چو ناگه آواز در برآید

    ریزم سرشک گلگون از زخمه مغنی

    آری روان شود خون بر رگ چو نشتر آید

    گرمم ز آتش دل زانسان که گر درین تب

    پهلو نهم به بستر دودم ز بستر آید

    آن کامدن به کویت کرد اختیار یک ره

    بی اختیار گشته صد بار دیگر آید

    بالین خواب راحت سازم بر آستانت

    شبها ز پاسبانم سنگی که بر سر آید

    از اوج ناز کم ده دامن به کس که بر کف

    هر چند گل خوش آید بر بار خوشتر آید

    هست آن دهان نشانی از آب خضر کز وی

    لب تشنه باز گردد گر خود سکندر آید

    بی لعل تو نشانی باشد ز اشک جامی

    خون کز دل صراحی در چشم ساغر آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha