به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۳۴۵: باز خون دلم از دیده روان خواهد شد

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باز خون دلم از دیده روان خواهد شد

چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد

هست مقصود دلت آنکه بمیرم ز غمت

هر چه مقصود دل توست چنان خواهد شد

بس که خونین کفنان داغ تو بر دل رفتند

همه صحرای عدم لاله ستان خواهد شد

دید در کودکیت پیری و گفت این روزی

فتنه عالم و آشوب جهان خواهد شد

شکل بالا بنما گر چه شب تنهایی

در دلم ناوک و در سینه سنان خواهد شد

خون من جای دگر ریز که چون در کویت

کشته افتم همه را بر تو گمان خواهد شد

هر که دید از رخ تو خرم و خوش جامی را

گفت کین پیر دگرباره جوان خواهد شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۴۴: تا دلم را پا در آن کو بسته شد 2شمارهٔ ۳۴۵: باز خون دلم از دیده روان خواهد شد 3شمارهٔ ۳۴۶: کدام سر که درین آستانه خاک نشد 4شمارهٔ ۳۴۷: چو لب به کوزه نهی کوزه نبات شود 5شمارهٔ ۳۴۸: به عزم گشت چو آن نازنین سوار شود 6شمارهٔ ۳۴۹: مهر جمالش از دل دیوانه کی شود 7شمارهٔ ۳۵۰: زان پیشتر که میکده از ما تهی شود 8شمارهٔ ۳۵۱: هیچ گه بینم که آن مه مهربان من شو ...9شمارهٔ ۳۵۲: جرمی که رخت ما به حریم فنا کشد 10شمارهٔ ۳۵۳: طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد 11شمارهٔ ۳۵۴: گرنه یار از زلف برقع پیش روی خود ...12شمارهٔ ۳۵۵: بازم کمند شوق به سوی تو می کشد 13شمارهٔ ۳۵۶: رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید 14شمارهٔ ۳۵۷: خطت قوت ازان لعل خندان کشید 15شمارهٔ ۳۵۸: شب دل سوخته آهی ز سر درد کشید 16شمارهٔ ۳۵۹: دردا که عشق یار به دیوانگی کشید 17شمارهٔ ۳۶۰: هیچ شب بی تو دلم ناله به گردون نک ...18شمارهٔ ۳۶۱: به گلگشت بهار این خاطر ناشاد نگشا ...19شمارهٔ ۳۶۲: ماه من تا کمر از موی میان نگشاید 20شمارهٔ ۳۶۳: بر من از خوی تو هر چند که بی داد ...21شمارهٔ ۳۶۴: نشکسته دلی ز هجر کی از دیده خون ر ...22شمارهٔ ۳۶۵: آنچه از آتش غم با دل غمناک رود 23شمارهٔ ۳۶۶: در چمن یارم چو با آن لطف و بالا م ...24شمارهٔ ۳۶۷: بر رخ زردم نه اشک است اینکه گلگون ...25شمارهٔ ۳۶۸: آن ترک شوخ بین که چه مستانه می رو ...26شمارهٔ ۳۶۹: دوستان بازم عجب کاری فتاد 27شمارهٔ ۳۷۰: گر کار دل عاشق با کافر چین افتد 28شمارهٔ ۳۷۱: اگر هر شب نه در بستر نم از چشم تر ...29شمارهٔ ۳۷۲: چشمم از گریه چو در ورطه خون می اف ...30شمارهٔ ۳۷۳: تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی ا ...31شمارهٔ ۳۷۴: روی تو آفتاب را ماند 32شمارهٔ ۳۷۵: اگر ناز و فریب چشم شوخت این چنین ...33شمارهٔ ۳۷۶: شد خیال آن خط از دل وان رخ مهوش ب ...34شمارهٔ ۳۷۷: یار رفت از چشم و در دل خارخار او ...35شمارهٔ ۳۷۸: مرا ز مایه سودا امید سود نماند 36شمارهٔ ۳۷۹: گر چه پیش تو مرا هیچ ره و روی نما ...37شمارهٔ ۳۸۰: خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نما ...38شمارهٔ ۳۸۱: کسی کو شب به بالین من بیمار می گر ...39شمارهٔ ۳۸۲: نمی خواهم که با من هیچ یاری همنشی ...40شمارهٔ ۳۸۳: رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد 41شمارهٔ ۳۸۴: سحر نسیم صبامژده حبیب آورد 42شمارهٔ ۳۸۵: مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد 43شمارهٔ ۳۸۶: یاد آن مطرب که ما را هر چه بود از ...44شمارهٔ ۳۸۷: آهوی چشم تو دل شیران دین برد 45شمارهٔ ۳۸۸: کو صبا تا ره به سرو خوش خرام من ب ...46شمارهٔ ۳۸۹: نه پیکی که از ما پیامش برد 47شمارهٔ ۳۹۰: یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد 48شمارهٔ ۳۹۱: لبم از خاک پات می گوید 49شمارهٔ ۳۹۲: دل قدت را بلاست می گوید 50شمارهٔ ۳۹۳: با تو آن کس که ز هر جا سخنی می گو ...51شمارهٔ ۳۹۴: با تو آنان که حدیث چو منی می گوین ...52شمارهٔ ۳۹۵: لبم از شعله شوق آبله پر خون زد 53شمارهٔ ۳۹۶: آن کج کله چو کاکل گلبوی شانه زد 54شمارهٔ ۳۹۷: یار کز ساعد آستین بر زد 55شمارهٔ ۳۹۸: تو را چو مشک تر از برگ یاسمین خیز ...56شمارهٔ ۳۹۹: چو مست من ز خمار شبانه برخیزد 57شمارهٔ ۴۰۰: جان بخشد از لب کشته را وانگه به خ ...58شمارهٔ ۴۰۱: می رسد باد صبا وز یار یادم می دهد 59شمارهٔ ۴۰۲: گفتم از تو بر دلم هر دم کم از صد ...60شمارهٔ ۴۰۳: جز سر کویش من آواره را مسکن مباد 61شمارهٔ ۴۰۴: هر که خواهد سوی آن شوخ ستمگر گذرد 62شمارهٔ ۴۰۵: صبح ما از تو به غم شام به ماتم گذ ...63شمارهٔ ۴۰۶: چون سوار آن خسرو خوبان به راهی بگ ...64شمارهٔ ۴۰۷: تا تو را شکلی بدینسان ساختند 65شمارهٔ ۴۰۸: حقه لعل تو از جوهر جان ساخته اند 66شمارهٔ ۴۰۹: چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبر ...67شمارهٔ ۴۱۰: خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من ...68شمارهٔ ۴۱۱: قدسیان کین پرده های سبز گردون بست ...69شمارهٔ ۴۱۲: وقت آن شد کز فلک زرین حمایل بگسلن ...70شمارهٔ ۴۱۳: بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختن ...71شمارهٔ ۴۱۴: آن کیست که شهری همه دیوانه اویند 72شمارهٔ ۴۱۵: بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد 73شمارهٔ ۴۱۶: به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گی ...74شمارهٔ ۴۱۷: کسی کش نیست طاقت کز قبا پیراهنت ب ...75شمارهٔ ۴۱۸: وقت گل زانگونه کز گل سبزه تر می د ...76شمارهٔ ۴۱۹: اشکم از دیده چو بی آن رخ گلگون بچ ...77شمارهٔ ۴۲۰: ای آرزوی جان دهن از گفت و گو مبند 78شمارهٔ ۴۲۱: عاشق به سینه بهر تو پیکان فرو خور ...79شمارهٔ ۴۲۲: این همه خون از لب لعل تو دل چون م ...80شمارهٔ ۴۲۳: چو نی از ناله بیشم قصه هجران فرو ...81شمارهٔ ۴۲۴: هر شب ز غمت بس که دلم زار بنالد 82شمارهٔ ۴۲۵: سرو من در سایه سنبل سمن می پرورد 83شمارهٔ ۴۲۶: عید است و چون گل هر کسی خندان به ...84شمارهٔ ۴۲۷: خیز ساقی کز فروغ صبح شد خاور سفید 85شمارهٔ ۴۲۸: ماه نو بر شکل جام آمد نماز شام عی ...86شمارهٔ ۴۲۹: شبم چون دل ز تاب تب بسوزد 87شمارهٔ ۴۳۰: چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ 88شمارهٔ ۴۳۱: هیچ نقلم به دهان چون دهنت نیست لذ ...89شمارهٔ ۴۳۲: حلقه زر تا به گوشت جای کرد ای سیم ...90شمارهٔ ۴۳۳: ز رشک قدت ای سرو سمنبر 91شمارهٔ ۴۳۴: به خونم گر کشی تیغ ای ستمگر 92شمارهٔ ۴۳۵: روزه چون می داری ای شیرین پسر 93شمارهٔ ۴۳۶: کند گل چون رخت خود را تصور 94شمارهٔ ۴۳۷: شد مه عید از شفق چون جام زر باز آ ...95شمارهٔ ۴۳۸: بر کنار دجله دور از یار و مهجور ا ...96شمارهٔ ۴۳۹: گل خوش است و عید خوش وز هر دو خوش ...97شمارهٔ ۴۴۰: ابشروا اذ لاح من نجد مقامات السرو ...98شمارهٔ ۴۴۱: الله الله ز کجا می رسد آن غیرت حو ...99شمارهٔ ۴۴۲: خطی ست بر گل رویت ز مشک تر مسطور 100شمارهٔ ۴۴۳: زد سحر طایر قدس ز سر سدره صفیر 101شمارهٔ ۴۴۴: گر چه طفلی و هنوزت شکر آلوده شیر 102شمارهٔ ۴۴۵: عاشقم بی دلم غریب و اسیر 103شمارهٔ ۴۴۶: شد به زلفش دل شکسته اسیر 104شمارهٔ ۴۴۷: عید است و دارد هر کسی عزم تماشای ...105شمارهٔ ۴۴۸: ای ز مشکین طره ات بر هر دلی بند د ...106شمارهٔ ۴۴۹: زهی ز فتنه تو را هر طرف سپاه دگر 107شمارهٔ ۴۵۰: ای تو را از گل سیراب تنی نازک تر 108شمارهٔ ۴۵۱: ای تو را دامن ز گلبرگ بهاری پاکتر 109شمارهٔ ۴۵۲: ای دهانت ز لب و لب ز دهان شیرینتر 110شمارهٔ ۴۵۳: خوشا گل کامده ست از نازنینان چمن ...111شمارهٔ ۴۵۴: ای سهی سرو تو را سنبل مشکین بر سر 112شمارهٔ ۴۵۵: عمری ست نور چشم جهان بین ماست یار 113شمارهٔ ۴۵۶: رخ زرد دارم ز دوری آن در 114شمارهٔ ۴۵۷: لله الحمد که بعد از سفر دور و درا ...115شمارهٔ ۴۵۸: خرامان بگذر ای سرو سرافراز 116شمارهٔ ۴۵۹: از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چ ...117شمارهٔ ۴۶۰: خطت فتنه ست و لبها فتنه انگیز 118شمارهٔ ۴۶۱: تیر مژه تنها به دل تنگ مینداز 119شمارهٔ ۴۶۲: دلا ز قید حریفان بی خرد بگریز 120شمارهٔ ۴۶۳: زهی مهر از رخت شرمنده مه نیز 121شمارهٔ ۴۶۴: پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز 122شمارهٔ ۴۶۵: رفتی و من ملازم این منزلم هنوز 123شمارهٔ ۴۶۶: آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز 124شمارهٔ ۴۶۷: دیده جز خاک درت خواب نبیند هرگز 125شمارهٔ ۴۶۸: یاد بادت که ز من یاد نکردی هرگز 126شمارهٔ ۴۶۹: رفت عقل و صبر و هوش ای دل مکن از ...127شمارهٔ ۴۷۰: عید شد هر کس ز یاری عیدیی دارد هو ...128شمارهٔ ۴۷۱: آن دو رخ را جامع آیات زیبایی شناس 129شمارهٔ ۴۷۲: درین ره خضر همت همرهم بس 130شمارهٔ ۴۷۳: گر روی به مردم ننمایی چه کند کس 131شمارهٔ ۴۷۴: ای باد صبح آن گل سیراب را بپرس 132شمارهٔ ۴۷۵: جام لعلش نگر از باده گلرنگ مپرس 133شمارهٔ ۴۷۶: قلاش وش دیدم بتی ای وقت آن قلاش خ ...134شمارهٔ ۴۷۷: تنها ز کجا می رسی ای سرو قباپوش 135شمارهٔ ۴۷۸: فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش 136شمارهٔ ۴۷۹: نهادی لعل رخشان بر بناگوش 137شمارهٔ ۴۸۰: آن قبای نیلگون بینید در سیمین برش 138شمارهٔ ۴۸۱: آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثر ...139شمارهٔ ۴۸۲: گردش جام که زد صنع ازل پرگارش 140شمارهٔ ۴۸۳: من بی دل چو خواهم داد جان نادیده ...141شمارهٔ ۴۸۴: کسی کافتد نظر بر شکل آن سرو قباپو ...142شمارهٔ ۴۸۵: آن لاله رخ که باشد از داغ ما فراغ ...143شمارهٔ ۴۸۶: دلم که شوق لبت داد شربت اجلش 144شمارهٔ ۴۸۷: خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز ...145شمارهٔ ۴۸۸: شیخ خودبین که به اسلام برآمد نامش 146شمارهٔ ۴۸۹: سپیده دم که شد از خانه عزم حمامش 147شمارهٔ ۴۹۰: رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش 148شمارهٔ ۴۹۱: آرزو دارم که گردم خاک راه توسنش 149شمارهٔ ۴۹۲: شوخی که تاجداران بوسند خاک راهش 150شمارهٔ ۴۹۳: سر من کاش بودی خاک راهش 151شمارهٔ ۴۹۴: نامه کز خوبان رسد تعویذ جان می خو ...152شمارهٔ ۴۹۵: رو چو نهد به ملک دل عشق توشاه ساز ...153شمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش 154شمارهٔ ۴۹۷: تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خو ...155شمارهٔ ۴۹۸: مدار آینه را در صفا برابر خویش 156شمارهٔ ۴۹۹: هر دم آیم بر درت با دیده خونبار خ ...157شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر ...158شمارهٔ ۵۰۱: من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش 159شمارهٔ ۵۰۲: چند فروزم چراغ از علم آه خویش 160شمارهٔ ۵۰۳: کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش 161شمارهٔ ۵۰۴: چون به خواری خواستی راند آخرم از ...162شمارهٔ ۵۰۵: بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش 163شمارهٔ ۵۰۶: دلا ملازم رندان دردکش می باش 164شمارهٔ ۵۰۷: بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین د ...165شمارهٔ ۵۰۸: هر که روزی در نظر آن روی گلرنگ آی ...166شمارهٔ ۵۰۹: ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص 167شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خ ...168شمارهٔ ۵۱۱: ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص 169شمارهٔ ۵۱۲: کی کنم با کان گوهر درج لعلت را عو ...170شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 171شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...172شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 173شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 174شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...175شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 176شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 177شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...178شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...179شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...180شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 181شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...182شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...183شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...184شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 185شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 186شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...187شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 188شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 189شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 190شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...191شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...192شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 193شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 194شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 195شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...196شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 197شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...198شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 199شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...200شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...201شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 202شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 203شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...204شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 205شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 206شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 207شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 208شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 209شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...210شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 211شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...212شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...213شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 214شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 215شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 216شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...217شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 218شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...219شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...220شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 221شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 222شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 223شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 224شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 225شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 226شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...227شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 228شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 229شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 230شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 231شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 232شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 233شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...234شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 235شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 236شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 237شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 238شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...239شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 240شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 241شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...242شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...243شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 244شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 245شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 246شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 247شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 248شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 249شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...250شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...251شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 252شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...253شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 254شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...255شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 256شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...257شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...258شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 259شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 260شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...261شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...262شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...263شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...264شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...265شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 266شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...267شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 268شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 269شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 270شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...271شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 272شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 273شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 274شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 275شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 276شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 277شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 278شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...279شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 280شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 281شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...282شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...283شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 284شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 285شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...286شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...287شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 288شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 289شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 290شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 291شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...292شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...293شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 294شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...295شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 296شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 297شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...298شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 299شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...300شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 301شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 302شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...303شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...304شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 305شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 306شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...307شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...308شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 309شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...310شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 311شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...312شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...313شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 314شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...315شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 316شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 317شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...318شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 319شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 320شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 321شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 322شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...323شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...324شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...325شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 326شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...327شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 328شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...329شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 330شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...331شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...332شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 333شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...334شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...335شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...336شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...337شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 338شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...339شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...340شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 341شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...342شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...343شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 344شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 345شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...346شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...347شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...348شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 349شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 350شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 351شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 352شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 353شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...354شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 355شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...356شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...357شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...358شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...359شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...360شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...361شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 362شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...363شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 364شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 365شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...366شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 367شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...368شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...369شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...370شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 371شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...372شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 373شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 374شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...375شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 376شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 377شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 378شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 379شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 380شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...381شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 382شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 383شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...384شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 385شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...386شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...387شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 388شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 389شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 390شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 391شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 392شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 393شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 394شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 395شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...396شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...397شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 398شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 399شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...400شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...401شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...402شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...403شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...404شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 405شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 406شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...407شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 408شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...409شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 410شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 411شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 412شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 413شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 414شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 415شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...416شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 417شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...418شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 419شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 420شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 421شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...422شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...423شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...424شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...425شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...426شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 427شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...428شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 429شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 430شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...431شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 432شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...433شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 434شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...435شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...436شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 437شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 438شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 439شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...440شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 441شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 442شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...443شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 444شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 445شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 446شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 447شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 448شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 449شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 450شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...451شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 452شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 453شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...454شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 455شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 456شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 457شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 458شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 459شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...460شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 461شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 462شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...463شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...464شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 465شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...466شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...467شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 468شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 469شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 470شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...471شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 472شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 473شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 474شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...475شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 476شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 477شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 478شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 479شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 480شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...481شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 482شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...483شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...484شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...485شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 486شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 487شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...488شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 489شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 490شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 491شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 492شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 493شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 494شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 495شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...496شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 497شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...498شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 499شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 500شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 501شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 502شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 503شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 504شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 505شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 506شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 507شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 508شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...509شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 510شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...511شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 512شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 513شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 514شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 515شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 516شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...517شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 518شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 519شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 520شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 521شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 522شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 523شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 524شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 525شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...526شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 527شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 528شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 529شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 530شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 531شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 532شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 533شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...534شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 535شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 536شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 537شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 538شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 539شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...540شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 541شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 542شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 543شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 544شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 545شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 546شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...547شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...548شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 549شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...550شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...551شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 552شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 553شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 554شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 555شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 556شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 557شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 558شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...559شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 560شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...561شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...562شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 563شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 564شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 565شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 566شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...567شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...568شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 569شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 570شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 571شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 572شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 573شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 574شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 575شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 576شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 577شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 578شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 579شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 580شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 581شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 582شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...583شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 584شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...585شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 586شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 587شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 588شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...589شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 590شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 591شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 592شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 593شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 594شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...595شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...596شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 597شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 598شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 599شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...600شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 601شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 602شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 603شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 604شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 605شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 606شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...607شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 608شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 609شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 610شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 611شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 612شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 613شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 614شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 615شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 616شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 617شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...618شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 619شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...620شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 621شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 622شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 623شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 624شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 625شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 626شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 627شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...628شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 629شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...630شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...631شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 632شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...633شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 634شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 635شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 636شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...637شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 638شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 639شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 640شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 641شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 642شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 643شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...644شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 645شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 646شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 647شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 648شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 649شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 650شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 651شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 652شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 653شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 654شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 655شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 656شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 657شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 658شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 659شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 660شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 661شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...662شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 663شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 664شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 665شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 666شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 667شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...668شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 669شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 670شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 671شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 672شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ