کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد

    دل مرا به دو انگشت خط به دست آورد

    غلام قاصد اویم که یک سواره ز راه

    رسید و بر صف اندوه و غم شکست آورد

    گشاد طره و بر طرف ماه سلسله بست

    هزار نقش عجب زان گشاد و بست آورد

    هوای دانه آن خال مرغ جان مرا

    ز شاخ سدره درین دامگاه پست آورد

    به بیدلی مزن ای خواجه طعن من آن کیست

    که دل ز عشوه آن چشم نیم مست آورد

    زری که هست به می ده که خواهد آخر کار

    زمانه رخصت تاراج زرپرست آورد

    چه تلخ و شور که جامی کشید پنجه سال

    که صید کام ز بحر طلب به شست آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha