به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد
دل مرا به دو انگشت خط به دست آورد
غلام قاصد اویم که یک سواره ز راه
رسید و بر صف اندوه و غم شکست آورد
گشاد طره و بر طرف ماه سلسله بست
هزار نقش عجب زان گشاد و بست آورد
هوای دانه آن خال مرغ جان مرا
ز شاخ سدره درین دامگاه پست آورد
به بیدلی مزن ای خواجه طعن من آن کیست
که دل ز عشوه آن چشم نیم مست آورد
زری که هست به می ده که خواهد آخر کار
زمانه رخصت تاراج زرپرست آورد
چه تلخ و شور که جامی کشید پنجه سال
که صید کام ز بحر طلب به شست آورد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.