کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبری رسد

    ز شمیم جعد معنبرش به مشام جان اثری رسد

    نزنم دمی به هوای او که مرا ز خوان عطای او

    نه حواله المی شود نه نواله جگری رسد

    به زلال وصل خود ز دلم بنشان حرارت شوق را

    که مباد از آتش آه من به تو آفت شرری رسد

    به خدنگ های جفای تو چه بلا خوشم که هنوز ازان

    ز دلم نکرده یکی گذر ز قفای آن دگری رسد

    همه را همیشه را نظاره تو میسر است خوشا کسی

    که گهی ز چشم عنایت تو به دولت نظری رسد

    نکشم قدم ز راه طلب من بیدل ار چه بود عجب

    که به دست مفلس بینوا چو تو قیمتی گهری رسد

    شب جامی از ظلمات هجر تو تیره شد چه شود اگر

    ز فروغ صبح وصالت این شب تیره را سحری رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha