کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر رخ زردم نه اشک است اینکه گلگون می رود

    شد دلم ریش از غمت وز ریش دل خون می رود

    گر دلم شد رخنه از تیغ جفایت باک نیست

    جانم از زندان غم زان رخنه بیرون می رود

    بر تن زارم زمین شد بی تو تنگ ای کاش دست

    می زند در دامن آه و به گردون می رود

    ما میان بار اندوه و تو با آسودگان

    کوهکن در کوه و شیرین گشت هامون می رود

    پوست بهر غیر پوشد ورنه لیلی واقف است

    در حریم حی به هر شکلی که مجنون می رود

    خوانده ای دانم که بی جو می رود آب بهشت

    لطف آن قد بین که بر روی زمین چون می رود

    چون سخن در وصف آن دندان رود آنجا چه لطف

    نظم جامی را سخن در در مکنون می رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha