کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی کو شب به بالین من بیمار می گردد

    دلش از ناله های زار من افگار می گردد

    غم من خور خدا را پیشتر زان دم که گویندت

    فلان دیوانه گشته گرد هر بازار می گردد

    رخت بنما که بر من جان سپردن در دم آخر

    ز محرومی دیدار این چنین دشوار می گردد

    خوش آن روزی که گفتی با رفیقان چون مرا دیدی

    که این مسکین به کوی ما چرا بسیار می گردد

    اجل بس نیست گویی بهر خونریز دل افگاران

    که با آن داغ هجران تو اکنون یار می گردد

    مه مقصود روی از مطلع امید ننماید

    به رغم من چنین کین چرخ کژرفتار می گردد

    به کویت خاک شد عاشق ولی با صد غم و حسرت

    هنوزش جان به گرد آن در و دیوار می گردد

    تو خوش بر مسند راحت به خواب نازی و جامی

    به گرد کوی تو تا صبحدم بیدار می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha