جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۳۸۱: کسی کو شب به بالین من بیمار می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی کو شب به بالین من بیمار می گردد دلش از ناله های زار من افگار می گردد غم من خور خدا را پیشتر زان دم که گویندت فلان دیوانه گشته گرد هر بازار می گردد رخت بنما که بر من جان سپردن در دم آخر ز محرومی دیدار این چنین دشوار می گردد خوش آن روزی که گفتی با رفیقان چون مرا دیدی که این مسکین به کوی ما چرا بسیار می گردد اجل بس نیست گویی بهر خونریز دل افگاران که با آن داغ هجران تو اکنون یار می گردد مه مقصود روی از مطلع امید ننماید به رغم من چنین کین چرخ کژرفتار می گردد به کویت خاک شد عاشق ولی با صد غم و حسرت هنوزش جان به گرد آن در و دیوار می گردد تو خوش بر مسند راحت به خواب نازی و جامی به گرد کوی تو تا صبحدم بیدار می گردد جامی هروی