به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۲۵۹: رخش همت تند و ملک فقر را میدان فراخ

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رخش همت تند و ملک فقر را میدان فراخ

نیست از شرط ره آسودن درین فرسوده کاخ

شبوه نازکدلان نبود سلوک راه فقر

سخت دشوار است بار شیشه و ره سنگلاخ

نیست ممکن ترک فقر از من که در عهد ازل

بسته ام با فقر عهدی مستحیل الانفساخ

بهر آوازی ز کوس فقر یا آوازه ای

گوش جان دارد دلم بر روزن کاخ صماخ

هر چه داری چون شکوفه برفشان زیرا که سنگ

بهر میوه می خورد از دست مشتی سفله شاخ

هر دم از عمر گرامی هست گنجی بی بدل

می رود گنجی چنین هر لحظه بر باد آخ آخ

تنگنای شهر صورت نیست جامی جای تو

سوی معنی رو که هست آن ملک را میدان فراخ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۵۸: ز مهر روی تو هر شب کنم نظاره صبح 2شمارهٔ ۲۵۹: رخش همت تند و ملک فقر را میدان فر ...3شمارهٔ ۲۶۰: ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ 4شمارهٔ ۲۶۱: ما خسته خاطریم و دل افگار و دردمن ...5شمارهٔ ۲۶۲: شد به نقش هستی خود بند شیخ خودپسن ...6شمارهٔ ۲۶۳: ای دریغ کاخ امانی به غم و شادی بن ...7شمارهٔ ۲۶۴: دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلن ...8شمارهٔ ۲۶۵: دلم از حلقه زلف تو شد بند 9شمارهٔ ۲۶۶: از یار کهن نمی کنی یاد 10شمارهٔ ۲۶۷: شب ماه عید را ز شفق چرخ جلوه داد 11شمارهٔ ۲۶۸: چیست می دانی صدای چنگ و عود 12شمارهٔ ۲۶۹: خنده ای زد دهنت رسته دندان بنمود 13شمارهٔ ۲۷۰: حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدی ...14شمارهٔ ۲۷۱: ساقی به شکل جام زر آمد هلال عید 15شمارهٔ ۲۷۲: باز صبح طرب از مطلع امید دمید 16شمارهٔ ۲۷۳: ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید 17شمارهٔ ۲۷۴: تو طفل خردسالی و ما پیر سالخورد 18شمارهٔ ۲۷۵: وصلت نیافت دل به خیال تو جان سپرد 19شمارهٔ ۲۷۶: خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد 20شمارهٔ ۲۷۷: چنین کان ترک عاشق کش به حسن خویش ...21شمارهٔ ۲۷۸: چو ترک سرخوشم از خواب ناز برخیزد 22شمارهٔ ۲۷۹: خوش آن که غم عشقت با جان وی آمیزد 23شمارهٔ ۲۸۰: آن قوم که احرام سر کوی تو بستند 24شمارهٔ ۲۸۱: خرم دل آنها که به میخانه نشستند 25شمارهٔ ۲۸۲: با آنکه اهل دل ز علایق مجردند 26شمارهٔ ۲۸۳: سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید 27شمارهٔ ۲۸۴: ای کسانی که در آن کوی گذاری دارید 28شمارهٔ ۲۸۵: میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد 29شمارهٔ ۲۸۶: آمد خزان عمر و مرا گونه زرد کرد 30شمارهٔ ۲۸۷: تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد 31شمارهٔ ۲۸۸: مطرب آهنگ ترنم های شوق انگیز کرد 32شمارهٔ ۲۸۹: آن سرو دی به قصد سلامم قیام کرد 33شمارهٔ ۲۹۰: وه که آن ترک پری پیکر مرا دیوانه ...34شمارهٔ ۲۹۱: دلم میل یکی سرو سهی کرد 35شمارهٔ ۲۹۲: شبی به سوی تو از دیده پای خواهم ک ...36شمارهٔ ۲۹۳: پیش تو جا نمی توانم کرد 37شمارهٔ ۲۹۴: پیش ازان روز که این طاق مقرنس کرد ...38شمارهٔ ۲۹۵: بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد 39شمارهٔ ۲۹۶: وه که آن سلطان به مظلومان نگاهی ه ...40شمارهٔ ۲۹۷: چو ترک سرکش من پای در رکاب کند 41شمارهٔ ۲۹۸: هر شبی آهم حریم سدره را روشن کند 42شمارهٔ ۲۹۹: فرخنده عیدی کان جوان از پشت زین ج ...43شمارهٔ ۳۰۰: تا کی آن شوخ مرا بیند و نادیده کن ...44شمارهٔ ۳۰۱: بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند 45شمارهٔ ۳۰۲: فردا که دوست کشته خود را ندا کند 46شمارهٔ ۳۰۳: حادی که بهر ناقه سلمی حدا کند 47شمارهٔ ۳۰۴: جان ازان لبها حکایت می کند 48شمارهٔ ۳۰۵: آن مه به جانب سفر آهنگ می کند 49شمارهٔ ۳۰۶: دل به چنگ غمت آهنگ سرودی نکند 50شمارهٔ ۳۰۷: لعل لبت به لطف حکایت نمی کند 51شمارهٔ ۳۰۸: پاکبازان همه نظاره آن روی کنند 52شمارهٔ ۳۰۹: خاک کویش را پس از کشتن به خونم گل ...53شمارهٔ ۳۱۰: شبم در ماتم هجران دو ابرو در خیال ...54شمارهٔ ۳۱۱: لله الحمد که آن مه ز سفر باز آمد 55شمارهٔ ۳۱۲: رخ خود به خون نگارم که نگار من نی ...56شمارهٔ ۳۱۳: یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد 57شمارهٔ ۳۱۴: چو در شبگون لباس آن مه به گشت شب ...58شمارهٔ ۳۱۵: مرا بر هر زمین از دیده اشک لاله گ ...59شمارهٔ ۳۱۶: از بس که چشم دارم کان مه ز در درآ ...60شمارهٔ ۳۱۷: چو ترکش بسته از راه آن سوار نازنی ...61شمارهٔ ۳۱۸: گر از پیراهنت بویی به طرف گلستان ...62شمارهٔ ۳۱۹: هر آه جگرسوز که از سینه برآید 63شمارهٔ ۳۲۰: ز خاکم چو خونین گیایی برآید 64شمارهٔ ۳۲۱: چو محمل بسته بر عزم سفر جانان برو ...65شمارهٔ ۳۲۲: به چنگ غم دلم از ناله تنگ می آید 66شمارهٔ ۳۲۳: به سینه گر نه غمت دمبدم فرود آید 67شمارهٔ ۳۲۴: چه شد یارب که آن سرو خرامان دیر م ...68شمارهٔ ۳۲۵: در آن کو می روم هر لحظه باشد یار ...69شمارهٔ ۳۲۶: دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود 70شمارهٔ ۳۲۷: دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بس ...71شمارهٔ ۳۲۸: دوش چشم من به خواب و بخت من بیدار ...72شمارهٔ ۳۲۹: تا کی از هجر تو با غم همنشین خواه ...73شمارهٔ ۳۳۰: گر نماند آن غنچه لب با من چنان خن ...74شمارهٔ ۳۳۱: دوش در بزم گدا شاه فرو آمده بود 75شمارهٔ ۳۳۲: دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن ...76شمارهٔ ۳۳۳: رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود 77شمارهٔ ۳۳۴: هر شب از زلف تو حال من پریشان تر ...78شمارهٔ ۳۳۵: هر شبم در سر خیال آن لب میگون بود 79شمارهٔ ۳۳۶: مرا به کوی تو خواهم که خانه ای با ...80شمارهٔ ۳۳۷: خوش آنکه وصال تو میسر شده باشد 81شمارهٔ ۳۳۸: ساقی بیا که میکده را فتح باب شد 82شمارهٔ ۳۳۹: چون برید از تن رگ جان آه دل آهسته ...83شمارهٔ ۳۴۰: دل با خیال آن لب میگون ز دست شد 84شمارهٔ ۳۴۱: ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد 85شمارهٔ ۳۴۲: تا دامن آن تازه گل از دست برون شد 86شمارهٔ ۳۴۳: ساقیا اطراف باغ از سبزه تر تازه ش ...87شمارهٔ ۳۴۴: تا دلم را پا در آن کو بسته شد 88شمارهٔ ۳۴۵: باز خون دلم از دیده روان خواهد شد 89شمارهٔ ۳۴۶: کدام سر که درین آستانه خاک نشد 90شمارهٔ ۳۴۷: چو لب به کوزه نهی کوزه نبات شود 91شمارهٔ ۳۴۸: به عزم گشت چو آن نازنین سوار شود 92شمارهٔ ۳۴۹: مهر جمالش از دل دیوانه کی شود 93شمارهٔ ۳۵۰: زان پیشتر که میکده از ما تهی شود 94شمارهٔ ۳۵۱: هیچ گه بینم که آن مه مهربان من شو ...95شمارهٔ ۳۵۲: جرمی که رخت ما به حریم فنا کشد 96شمارهٔ ۳۵۳: طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد 97شمارهٔ ۳۵۴: گرنه یار از زلف برقع پیش روی خود ...98شمارهٔ ۳۵۵: بازم کمند شوق به سوی تو می کشد 99شمارهٔ ۳۵۶: رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید 100شمارهٔ ۳۵۷: خطت قوت ازان لعل خندان کشید 101شمارهٔ ۳۵۸: شب دل سوخته آهی ز سر درد کشید 102شمارهٔ ۳۵۹: دردا که عشق یار به دیوانگی کشید 103شمارهٔ ۳۶۰: هیچ شب بی تو دلم ناله به گردون نک ...104شمارهٔ ۳۶۱: به گلگشت بهار این خاطر ناشاد نگشا ...105شمارهٔ ۳۶۲: ماه من تا کمر از موی میان نگشاید 106شمارهٔ ۳۶۳: بر من از خوی تو هر چند که بی داد ...107شمارهٔ ۳۶۴: نشکسته دلی ز هجر کی از دیده خون ر ...108شمارهٔ ۳۶۵: آنچه از آتش غم با دل غمناک رود 109شمارهٔ ۳۶۶: در چمن یارم چو با آن لطف و بالا م ...110شمارهٔ ۳۶۷: بر رخ زردم نه اشک است اینکه گلگون ...111شمارهٔ ۳۶۸: آن ترک شوخ بین که چه مستانه می رو ...112شمارهٔ ۳۶۹: دوستان بازم عجب کاری فتاد 113شمارهٔ ۳۷۰: گر کار دل عاشق با کافر چین افتد 114شمارهٔ ۳۷۱: اگر هر شب نه در بستر نم از چشم تر ...115شمارهٔ ۳۷۲: چشمم از گریه چو در ورطه خون می اف ...116شمارهٔ ۳۷۳: تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی ا ...117شمارهٔ ۳۷۴: روی تو آفتاب را ماند 118شمارهٔ ۳۷۵: اگر ناز و فریب چشم شوخت این چنین ...119شمارهٔ ۳۷۶: شد خیال آن خط از دل وان رخ مهوش ب ...120شمارهٔ ۳۷۷: یار رفت از چشم و در دل خارخار او ...121شمارهٔ ۳۷۸: مرا ز مایه سودا امید سود نماند 122شمارهٔ ۳۷۹: گر چه پیش تو مرا هیچ ره و روی نما ...123شمارهٔ ۳۸۰: خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نما ...124شمارهٔ ۳۸۱: کسی کو شب به بالین من بیمار می گر ...125شمارهٔ ۳۸۲: نمی خواهم که با من هیچ یاری همنشی ...126شمارهٔ ۳۸۳: رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد 127شمارهٔ ۳۸۴: سحر نسیم صبامژده حبیب آورد 128شمارهٔ ۳۸۵: مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد 129شمارهٔ ۳۸۶: یاد آن مطرب که ما را هر چه بود از ...130شمارهٔ ۳۸۷: آهوی چشم تو دل شیران دین برد 131شمارهٔ ۳۸۸: کو صبا تا ره به سرو خوش خرام من ب ...132شمارهٔ ۳۸۹: نه پیکی که از ما پیامش برد 133شمارهٔ ۳۹۰: یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد 134شمارهٔ ۳۹۱: لبم از خاک پات می گوید 135شمارهٔ ۳۹۲: دل قدت را بلاست می گوید 136شمارهٔ ۳۹۳: با تو آن کس که ز هر جا سخنی می گو ...137شمارهٔ ۳۹۴: با تو آنان که حدیث چو منی می گوین ...138شمارهٔ ۳۹۵: لبم از شعله شوق آبله پر خون زد 139شمارهٔ ۳۹۶: آن کج کله چو کاکل گلبوی شانه زد 140شمارهٔ ۳۹۷: یار کز ساعد آستین بر زد 141شمارهٔ ۳۹۸: تو را چو مشک تر از برگ یاسمین خیز ...142شمارهٔ ۳۹۹: چو مست من ز خمار شبانه برخیزد 143شمارهٔ ۴۰۰: جان بخشد از لب کشته را وانگه به خ ...144شمارهٔ ۴۰۱: می رسد باد صبا وز یار یادم می دهد 145شمارهٔ ۴۰۲: گفتم از تو بر دلم هر دم کم از صد ...146شمارهٔ ۴۰۳: جز سر کویش من آواره را مسکن مباد 147شمارهٔ ۴۰۴: هر که خواهد سوی آن شوخ ستمگر گذرد 148شمارهٔ ۴۰۵: صبح ما از تو به غم شام به ماتم گذ ...149شمارهٔ ۴۰۶: چون سوار آن خسرو خوبان به راهی بگ ...150شمارهٔ ۴۰۷: تا تو را شکلی بدینسان ساختند 151شمارهٔ ۴۰۸: حقه لعل تو از جوهر جان ساخته اند 152شمارهٔ ۴۰۹: چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبر ...153شمارهٔ ۴۱۰: خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من ...154شمارهٔ ۴۱۱: قدسیان کین پرده های سبز گردون بست ...155شمارهٔ ۴۱۲: وقت آن شد کز فلک زرین حمایل بگسلن ...156شمارهٔ ۴۱۳: بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختن ...157شمارهٔ ۴۱۴: آن کیست که شهری همه دیوانه اویند 158شمارهٔ ۴۱۵: بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد 159شمارهٔ ۴۱۶: به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گی ...160شمارهٔ ۴۱۷: کسی کش نیست طاقت کز قبا پیراهنت ب ...161شمارهٔ ۴۱۸: وقت گل زانگونه کز گل سبزه تر می د ...162شمارهٔ ۴۱۹: اشکم از دیده چو بی آن رخ گلگون بچ ...163شمارهٔ ۴۲۰: ای آرزوی جان دهن از گفت و گو مبند 164شمارهٔ ۴۲۱: عاشق به سینه بهر تو پیکان فرو خور ...165شمارهٔ ۴۲۲: این همه خون از لب لعل تو دل چون م ...166شمارهٔ ۴۲۳: چو نی از ناله بیشم قصه هجران فرو ...167شمارهٔ ۴۲۴: هر شب ز غمت بس که دلم زار بنالد 168شمارهٔ ۴۲۵: سرو من در سایه سنبل سمن می پرورد 169شمارهٔ ۴۲۶: عید است و چون گل هر کسی خندان به ...170شمارهٔ ۴۲۷: خیز ساقی کز فروغ صبح شد خاور سفید 171شمارهٔ ۴۲۸: ماه نو بر شکل جام آمد نماز شام عی ...172شمارهٔ ۴۲۹: شبم چون دل ز تاب تب بسوزد 173شمارهٔ ۴۳۰: چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ 174شمارهٔ ۴۳۱: هیچ نقلم به دهان چون دهنت نیست لذ ...175شمارهٔ ۴۳۲: حلقه زر تا به گوشت جای کرد ای سیم ...176شمارهٔ ۴۳۳: ز رشک قدت ای سرو سمنبر 177شمارهٔ ۴۳۴: به خونم گر کشی تیغ ای ستمگر 178شمارهٔ ۴۳۵: روزه چون می داری ای شیرین پسر 179شمارهٔ ۴۳۶: کند گل چون رخت خود را تصور 180شمارهٔ ۴۳۷: شد مه عید از شفق چون جام زر باز آ ...181شمارهٔ ۴۳۸: بر کنار دجله دور از یار و مهجور ا ...182شمارهٔ ۴۳۹: گل خوش است و عید خوش وز هر دو خوش ...183شمارهٔ ۴۴۰: ابشروا اذ لاح من نجد مقامات السرو ...184شمارهٔ ۴۴۱: الله الله ز کجا می رسد آن غیرت حو ...185شمارهٔ ۴۴۲: خطی ست بر گل رویت ز مشک تر مسطور 186شمارهٔ ۴۴۳: زد سحر طایر قدس ز سر سدره صفیر 187شمارهٔ ۴۴۴: گر چه طفلی و هنوزت شکر آلوده شیر 188شمارهٔ ۴۴۵: عاشقم بی دلم غریب و اسیر 189شمارهٔ ۴۴۶: شد به زلفش دل شکسته اسیر 190شمارهٔ ۴۴۷: عید است و دارد هر کسی عزم تماشای ...191شمارهٔ ۴۴۸: ای ز مشکین طره ات بر هر دلی بند د ...192شمارهٔ ۴۴۹: زهی ز فتنه تو را هر طرف سپاه دگر 193شمارهٔ ۴۵۰: ای تو را از گل سیراب تنی نازک تر 194شمارهٔ ۴۵۱: ای تو را دامن ز گلبرگ بهاری پاکتر 195شمارهٔ ۴۵۲: ای دهانت ز لب و لب ز دهان شیرینتر 196شمارهٔ ۴۵۳: خوشا گل کامده ست از نازنینان چمن ...197شمارهٔ ۴۵۴: ای سهی سرو تو را سنبل مشکین بر سر 198شمارهٔ ۴۵۵: عمری ست نور چشم جهان بین ماست یار 199شمارهٔ ۴۵۶: رخ زرد دارم ز دوری آن در 200شمارهٔ ۴۵۷: لله الحمد که بعد از سفر دور و درا ...201شمارهٔ ۴۵۸: خرامان بگذر ای سرو سرافراز 202شمارهٔ ۴۵۹: از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چ ...203شمارهٔ ۴۶۰: خطت فتنه ست و لبها فتنه انگیز 204شمارهٔ ۴۶۱: تیر مژه تنها به دل تنگ مینداز 205شمارهٔ ۴۶۲: دلا ز قید حریفان بی خرد بگریز 206شمارهٔ ۴۶۳: زهی مهر از رخت شرمنده مه نیز 207شمارهٔ ۴۶۴: پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز 208شمارهٔ ۴۶۵: رفتی و من ملازم این منزلم هنوز 209شمارهٔ ۴۶۶: آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز 210شمارهٔ ۴۶۷: دیده جز خاک درت خواب نبیند هرگز 211شمارهٔ ۴۶۸: یاد بادت که ز من یاد نکردی هرگز 212شمارهٔ ۴۶۹: رفت عقل و صبر و هوش ای دل مکن از ...213شمارهٔ ۴۷۰: عید شد هر کس ز یاری عیدیی دارد هو ...214شمارهٔ ۴۷۱: آن دو رخ را جامع آیات زیبایی شناس 215شمارهٔ ۴۷۲: درین ره خضر همت همرهم بس 216شمارهٔ ۴۷۳: گر روی به مردم ننمایی چه کند کس 217شمارهٔ ۴۷۴: ای باد صبح آن گل سیراب را بپرس 218شمارهٔ ۴۷۵: جام لعلش نگر از باده گلرنگ مپرس 219شمارهٔ ۴۷۶: قلاش وش دیدم بتی ای وقت آن قلاش خ ...220شمارهٔ ۴۷۷: تنها ز کجا می رسی ای سرو قباپوش 221شمارهٔ ۴۷۸: فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش 222شمارهٔ ۴۷۹: نهادی لعل رخشان بر بناگوش 223شمارهٔ ۴۸۰: آن قبای نیلگون بینید در سیمین برش 224شمارهٔ ۴۸۱: آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثر ...225شمارهٔ ۴۸۲: گردش جام که زد صنع ازل پرگارش 226شمارهٔ ۴۸۳: من بی دل چو خواهم داد جان نادیده ...227شمارهٔ ۴۸۴: کسی کافتد نظر بر شکل آن سرو قباپو ...228شمارهٔ ۴۸۵: آن لاله رخ که باشد از داغ ما فراغ ...229شمارهٔ ۴۸۶: دلم که شوق لبت داد شربت اجلش 230شمارهٔ ۴۸۷: خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز ...231شمارهٔ ۴۸۸: شیخ خودبین که به اسلام برآمد نامش 232شمارهٔ ۴۸۹: سپیده دم که شد از خانه عزم حمامش 233شمارهٔ ۴۹۰: رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش 234شمارهٔ ۴۹۱: آرزو دارم که گردم خاک راه توسنش 235شمارهٔ ۴۹۲: شوخی که تاجداران بوسند خاک راهش 236شمارهٔ ۴۹۳: سر من کاش بودی خاک راهش 237شمارهٔ ۴۹۴: نامه کز خوبان رسد تعویذ جان می خو ...238شمارهٔ ۴۹۵: رو چو نهد به ملک دل عشق توشاه ساز ...239شمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش 240شمارهٔ ۴۹۷: تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خو ...241شمارهٔ ۴۹۸: مدار آینه را در صفا برابر خویش 242شمارهٔ ۴۹۹: هر دم آیم بر درت با دیده خونبار خ ...243شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر ...244شمارهٔ ۵۰۱: من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش 245شمارهٔ ۵۰۲: چند فروزم چراغ از علم آه خویش 246شمارهٔ ۵۰۳: کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش 247شمارهٔ ۵۰۴: چون به خواری خواستی راند آخرم از ...248شمارهٔ ۵۰۵: بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش 249شمارهٔ ۵۰۶: دلا ملازم رندان دردکش می باش 250شمارهٔ ۵۰۷: بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین د ...251شمارهٔ ۵۰۸: هر که روزی در نظر آن روی گلرنگ آی ...252شمارهٔ ۵۰۹: ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص 253شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خ ...254شمارهٔ ۵۱۱: ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص 255شمارهٔ ۵۱۲: کی کنم با کان گوهر درج لعلت را عو ...256شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 257شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...258شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 259شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 260شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...261شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 262شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 263شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...264شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...265شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...266شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 267شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...268شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...269شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...270شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 271شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 272شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...273شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 274شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 275شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 276شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...277شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...278شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 279شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 280شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 281شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...282شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 283شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...284شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 285شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...286شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...287شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 288شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 289شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...290شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 291شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 292شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 293شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 294شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 295شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...296شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 297شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...298شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...299شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 300شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 301شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 302شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...303شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 304شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...305شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...306شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 307شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 308شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 309شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 310شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 311شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 312شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...313شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 314شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 315شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 316شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 317شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 318شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 319شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...320شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 321شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 322شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 323شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 324شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...325شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 326شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 327شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...328شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...329شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 330شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 331شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 332شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 333شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 334شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 335شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...336شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...337شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 338شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...339شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 340شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...341شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 342شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...343شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...344شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 345شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 346شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...347شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...348شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...349شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...350شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...351شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 352شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...353شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 354شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 355شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 356شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...357شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 358شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 359شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 360شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 361شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 362شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 363شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 364شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...365شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 366شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 367شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...368شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...369شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 370شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 371شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...372شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...373شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 374شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 375شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 376شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 377شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...378شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...379شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 380شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...381شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 382شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 383شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...384شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 385شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...386شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 387شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 388شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...389شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...390شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 391شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 392شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...393شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...394شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 395شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...396شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 397شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...398شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...399شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 400شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...401شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 402شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 403شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...404شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 405شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 406شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 407شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 408شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...409شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...410شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...411شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 412شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...413شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 414شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...415شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 416شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...417شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...418شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 419شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...420شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...421شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...422شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...423شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 424شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...425شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...426شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 427شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...428شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...429شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 430شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 431شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...432شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...433شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...434شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 435شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 436شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 437شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 438شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 439شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...440شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 441شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...442شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...443شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...444شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...445شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...446شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...447شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 448شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...449شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 450شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 451شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...452شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 453شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...454شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...455شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...456شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 457شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...458شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 459شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 460شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...461شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 462شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 463شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 464شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 465شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 466شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...467شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 468شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 469شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...470شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 471شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...472شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...473شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 474شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 475شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 476شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 477شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 478شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 479شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 480شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 481شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...482شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...483شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 484شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 485شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...486شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...487شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...488شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...489شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...490شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 491شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 492شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...493شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 494شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...495شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 496شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 497شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 498شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 499شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 500شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 501شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...502شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 503شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...504شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 505شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 506شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 507شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...508شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...509شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...510شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...511شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...512شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 513شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...514شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 515شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 516شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...517شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 518شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...519شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 520شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...521شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...522شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 523شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 524شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 525شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...526شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 527شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 528شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...529شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 530شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 531شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 532شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 533شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 534شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 535شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 536شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...537شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 538شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 539شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...540شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 541شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 542شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 543شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 544شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 545شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...546شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 547شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 548شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...549شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...550شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 551شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...552شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...553شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 554شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 555شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 556شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...557شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 558شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 559شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 560شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...561شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 562شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 563شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 564شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 565شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 566شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...567شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 568شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...569شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...570شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...571شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 572شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 573شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...574شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 575شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 576شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 577شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 578شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 579شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 580شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 581شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...582شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 583شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...584شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 585شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 586شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 587شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 588شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 589شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 590شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 591شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 592شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 593شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 594شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...595شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 596شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...597شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 598شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 599شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 600شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 601شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 602شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...603شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 604شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 605شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 606شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 607شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 608شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 609شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 610شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 611شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...612شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 613شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 614شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 615شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 616شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 617شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 618شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 619شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...620شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 621شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 622شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 623شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 624شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 625شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...626شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 627شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 628شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 629شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 630شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 631شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 632شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...633شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...634شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 635شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...636شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...637شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 638شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 639شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 640شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 641شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 642شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 643شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 644شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...645شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 646شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...647شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...648شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 649شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 650شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 651شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 652شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...653شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...654شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 655شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 656شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 657شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 658شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 659شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 660شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 661شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 662شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 663شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 664شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 665شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 666شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 667شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 668شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...669شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 670شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...671شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 672شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 673شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 674شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...675شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 676شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 677شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 678شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 679شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 680شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...681شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...682شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 683شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 684شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 685شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...686شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 687شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 688شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 689شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 690شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 691شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 692شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...693شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 694شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 695شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 696شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 697شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 698شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 699شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 700شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 701شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 702شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 703شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...704شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 705شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...706شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 707شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 708شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 709شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 710شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 711شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 712شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 713شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...714شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 715شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...716شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...717شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 718شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...719شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 720شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 721شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 722شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...723شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 724شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 725شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 726شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 727شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 728شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 729شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...730شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 731شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 732شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 733شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 734شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 735شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 736شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 737شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 738شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 739شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 740شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 741شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 742شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 743شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 744شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 745شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 746شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 747شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...748شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 749شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 750شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 751شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 752شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 753شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...754شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 755شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 756شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 757شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 758شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ