کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب ماه عید را ز شفق چرخ جلوه داد

    بر کف حریف لعل قبا جام زر نهاد

    خونین دلی که بود جگر بسته اشک او

    بر روی زرد یک سر ناخن جگر گشاد

    نی نی که نعل زر به بساطی که یافت رنگ

    از خون دشمنان ز سم اسب شه فتاد

    شاهی که در مقام غلامیش ماه عید

    خم کرد پشت خویش و پی خدمت ایستاد

    جان رسیدگان به مواعید لطف او

    چون طبع نارسیده به امید عید شاد

    روزش بود همیشه ز بخت سعید عید

    چشم بد زمانه ز عیدش بعید باد

    جامی که ماه طلعت او دید و عید کرد

    حاشا که هرگز آیدش از ماه عید یاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha