به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۲۴۴: بر سر کویی که روزی سرو ناز من گذشت

1460عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بر سر کویی که روزی سرو ناز من گذشت

در زمین بوسی همه عمر دراز من گذشت

بود بیش از حد نیازم با سگان او ولی

ناز آن بدخوی با من از نیاز من گذشت

قامتش را سجده بردم چون بهانه یافتم

دی چو مست ناز از پیش نماز من گذشت

چشم گریان من و خاک کف پای سگی

کو شبی از کوی یار دلنواز من گذشت

شاه غزنین جان همی داد از غم و می گفت نیست

عمر من جز آنچه در وصل ایاز من گذشت

سوخت شمع از آتش اندیشه سر تا پای دوش

چون به مجلس قصه سوز و گداز من گذشت

جامیا مرد حقیقت بین به معنی برد راه

هر کجا افسانه عشق مجاز من گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴۳: صبا ز چشم من آن خاک پا دریغ نداشت 2شمارهٔ ۲۴۴: بر سر کویی که روزی سرو ناز من گذش ...3شمارهٔ ۲۴۵: جان تن فرسوده را با غم هجران گذاش ...4شمارهٔ ۲۴۶: باز بر شکل دگر می بینمت 5شمارهٔ ۲۴۷: تا ز آتش تب شمع رخت تاب گرفته ست 6شمارهٔ ۲۴۸: آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست 7شمارهٔ ۲۴۹: در بزم ما که می رود از نقل و جام ...8شمارهٔ ۲۵۰: ای خاک ره تو عرش را تاج 9شمارهٔ ۲۵۱: نیست شب وصل تو مه را رواج 10شمارهٔ ۲۵۲: درین خرابه مکش بهر گنج غصه و رنج 11شمارهٔ ۲۵۳: سر زلفت که هست از باده گاهی راست ...12شمارهٔ ۲۵۴: ز ایوان کاخ میکده آمد علی الصباح 13شمارهٔ ۲۵۵: ایهاالساقی ادر کاس الصبوح 14شمارهٔ ۲۵۶: ای ز لعل تو زنده نام مسیح 15شمارهٔ ۲۵۷: دارم از پیر مغان نقل که در دین مس ...16شمارهٔ ۲۵۸: ز مهر روی تو هر شب کنم نظاره صبح 17شمارهٔ ۲۵۹: رخش همت تند و ملک فقر را میدان فر ...18شمارهٔ ۲۶۰: ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ 19شمارهٔ ۲۶۱: ما خسته خاطریم و دل افگار و دردمن ...20شمارهٔ ۲۶۲: شد به نقش هستی خود بند شیخ خودپسن ...21شمارهٔ ۲۶۳: ای دریغ کاخ امانی به غم و شادی بن ...22شمارهٔ ۲۶۴: دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلن ...23شمارهٔ ۲۶۵: دلم از حلقه زلف تو شد بند 24شمارهٔ ۲۶۶: از یار کهن نمی کنی یاد 25شمارهٔ ۲۶۷: شب ماه عید را ز شفق چرخ جلوه داد 26شمارهٔ ۲۶۸: چیست می دانی صدای چنگ و عود 27شمارهٔ ۲۶۹: خنده ای زد دهنت رسته دندان بنمود 28شمارهٔ ۲۷۰: حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدی ...29شمارهٔ ۲۷۱: ساقی به شکل جام زر آمد هلال عید 30شمارهٔ ۲۷۲: باز صبح طرب از مطلع امید دمید 31شمارهٔ ۲۷۳: ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید 32شمارهٔ ۲۷۴: تو طفل خردسالی و ما پیر سالخورد 33شمارهٔ ۲۷۵: وصلت نیافت دل به خیال تو جان سپرد 34شمارهٔ ۲۷۶: خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد 35شمارهٔ ۲۷۷: چنین کان ترک عاشق کش به حسن خویش ...36شمارهٔ ۲۷۸: چو ترک سرخوشم از خواب ناز برخیزد 37شمارهٔ ۲۷۹: خوش آن که غم عشقت با جان وی آمیزد 38شمارهٔ ۲۸۰: آن قوم که احرام سر کوی تو بستند 39شمارهٔ ۲۸۱: خرم دل آنها که به میخانه نشستند 40شمارهٔ ۲۸۲: با آنکه اهل دل ز علایق مجردند 41شمارهٔ ۲۸۳: سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید 42شمارهٔ ۲۸۴: ای کسانی که در آن کوی گذاری دارید 43شمارهٔ ۲۸۵: میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد 44شمارهٔ ۲۸۶: آمد خزان عمر و مرا گونه زرد کرد 45شمارهٔ ۲۸۷: تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد 46شمارهٔ ۲۸۸: مطرب آهنگ ترنم های شوق انگیز کرد 47شمارهٔ ۲۸۹: آن سرو دی به قصد سلامم قیام کرد 48شمارهٔ ۲۹۰: وه که آن ترک پری پیکر مرا دیوانه ...49شمارهٔ ۲۹۱: دلم میل یکی سرو سهی کرد 50شمارهٔ ۲۹۲: شبی به سوی تو از دیده پای خواهم ک ...51شمارهٔ ۲۹۳: پیش تو جا نمی توانم کرد 52شمارهٔ ۲۹۴: پیش ازان روز که این طاق مقرنس کرد ...53شمارهٔ ۲۹۵: بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد 54شمارهٔ ۲۹۶: وه که آن سلطان به مظلومان نگاهی ه ...55شمارهٔ ۲۹۷: چو ترک سرکش من پای در رکاب کند 56شمارهٔ ۲۹۸: هر شبی آهم حریم سدره را روشن کند 57شمارهٔ ۲۹۹: فرخنده عیدی کان جوان از پشت زین ج ...58شمارهٔ ۳۰۰: تا کی آن شوخ مرا بیند و نادیده کن ...59شمارهٔ ۳۰۱: بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند 60شمارهٔ ۳۰۲: فردا که دوست کشته خود را ندا کند 61شمارهٔ ۳۰۳: حادی که بهر ناقه سلمی حدا کند 62شمارهٔ ۳۰۴: جان ازان لبها حکایت می کند 63شمارهٔ ۳۰۵: آن مه به جانب سفر آهنگ می کند 64شمارهٔ ۳۰۶: دل به چنگ غمت آهنگ سرودی نکند 65شمارهٔ ۳۰۷: لعل لبت به لطف حکایت نمی کند 66شمارهٔ ۳۰۸: پاکبازان همه نظاره آن روی کنند 67شمارهٔ ۳۰۹: خاک کویش را پس از کشتن به خونم گل ...68شمارهٔ ۳۱۰: شبم در ماتم هجران دو ابرو در خیال ...69شمارهٔ ۳۱۱: لله الحمد که آن مه ز سفر باز آمد 70شمارهٔ ۳۱۲: رخ خود به خون نگارم که نگار من نی ...71شمارهٔ ۳۱۳: یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد 72شمارهٔ ۳۱۴: چو در شبگون لباس آن مه به گشت شب ...73شمارهٔ ۳۱۵: مرا بر هر زمین از دیده اشک لاله گ ...74شمارهٔ ۳۱۶: از بس که چشم دارم کان مه ز در درآ ...75شمارهٔ ۳۱۷: چو ترکش بسته از راه آن سوار نازنی ...76شمارهٔ ۳۱۸: گر از پیراهنت بویی به طرف گلستان ...77شمارهٔ ۳۱۹: هر آه جگرسوز که از سینه برآید 78شمارهٔ ۳۲۰: ز خاکم چو خونین گیایی برآید 79شمارهٔ ۳۲۱: چو محمل بسته بر عزم سفر جانان برو ...80شمارهٔ ۳۲۲: به چنگ غم دلم از ناله تنگ می آید 81شمارهٔ ۳۲۳: به سینه گر نه غمت دمبدم فرود آید 82شمارهٔ ۳۲۴: چه شد یارب که آن سرو خرامان دیر م ...83شمارهٔ ۳۲۵: در آن کو می روم هر لحظه باشد یار ...84شمارهٔ ۳۲۶: دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود 85شمارهٔ ۳۲۷: دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بس ...86شمارهٔ ۳۲۸: دوش چشم من به خواب و بخت من بیدار ...87شمارهٔ ۳۲۹: تا کی از هجر تو با غم همنشین خواه ...88شمارهٔ ۳۳۰: گر نماند آن غنچه لب با من چنان خن ...89شمارهٔ ۳۳۱: دوش در بزم گدا شاه فرو آمده بود 90شمارهٔ ۳۳۲: دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن ...91شمارهٔ ۳۳۳: رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود 92شمارهٔ ۳۳۴: هر شب از زلف تو حال من پریشان تر ...93شمارهٔ ۳۳۵: هر شبم در سر خیال آن لب میگون بود 94شمارهٔ ۳۳۶: مرا به کوی تو خواهم که خانه ای با ...95شمارهٔ ۳۳۷: خوش آنکه وصال تو میسر شده باشد 96شمارهٔ ۳۳۸: ساقی بیا که میکده را فتح باب شد 97شمارهٔ ۳۳۹: چون برید از تن رگ جان آه دل آهسته ...98شمارهٔ ۳۴۰: دل با خیال آن لب میگون ز دست شد 99شمارهٔ ۳۴۱: ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد 100شمارهٔ ۳۴۲: تا دامن آن تازه گل از دست برون شد 101شمارهٔ ۳۴۳: ساقیا اطراف باغ از سبزه تر تازه ش ...102شمارهٔ ۳۴۴: تا دلم را پا در آن کو بسته شد 103شمارهٔ ۳۴۵: باز خون دلم از دیده روان خواهد شد 104شمارهٔ ۳۴۶: کدام سر که درین آستانه خاک نشد 105شمارهٔ ۳۴۷: چو لب به کوزه نهی کوزه نبات شود 106شمارهٔ ۳۴۸: به عزم گشت چو آن نازنین سوار شود 107شمارهٔ ۳۴۹: مهر جمالش از دل دیوانه کی شود 108شمارهٔ ۳۵۰: زان پیشتر که میکده از ما تهی شود 109شمارهٔ ۳۵۱: هیچ گه بینم که آن مه مهربان من شو ...110شمارهٔ ۳۵۲: جرمی که رخت ما به حریم فنا کشد 111شمارهٔ ۳۵۳: طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد 112شمارهٔ ۳۵۴: گرنه یار از زلف برقع پیش روی خود ...113شمارهٔ ۳۵۵: بازم کمند شوق به سوی تو می کشد 114شمارهٔ ۳۵۶: رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید 115شمارهٔ ۳۵۷: خطت قوت ازان لعل خندان کشید 116شمارهٔ ۳۵۸: شب دل سوخته آهی ز سر درد کشید 117شمارهٔ ۳۵۹: دردا که عشق یار به دیوانگی کشید 118شمارهٔ ۳۶۰: هیچ شب بی تو دلم ناله به گردون نک ...119شمارهٔ ۳۶۱: به گلگشت بهار این خاطر ناشاد نگشا ...120شمارهٔ ۳۶۲: ماه من تا کمر از موی میان نگشاید 121شمارهٔ ۳۶۳: بر من از خوی تو هر چند که بی داد ...122شمارهٔ ۳۶۴: نشکسته دلی ز هجر کی از دیده خون ر ...123شمارهٔ ۳۶۵: آنچه از آتش غم با دل غمناک رود 124شمارهٔ ۳۶۶: در چمن یارم چو با آن لطف و بالا م ...125شمارهٔ ۳۶۷: بر رخ زردم نه اشک است اینکه گلگون ...126شمارهٔ ۳۶۸: آن ترک شوخ بین که چه مستانه می رو ...127شمارهٔ ۳۶۹: دوستان بازم عجب کاری فتاد 128شمارهٔ ۳۷۰: گر کار دل عاشق با کافر چین افتد 129شمارهٔ ۳۷۱: اگر هر شب نه در بستر نم از چشم تر ...130شمارهٔ ۳۷۲: چشمم از گریه چو در ورطه خون می اف ...131شمارهٔ ۳۷۳: تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی ا ...132شمارهٔ ۳۷۴: روی تو آفتاب را ماند 133شمارهٔ ۳۷۵: اگر ناز و فریب چشم شوخت این چنین ...134شمارهٔ ۳۷۶: شد خیال آن خط از دل وان رخ مهوش ب ...135شمارهٔ ۳۷۷: یار رفت از چشم و در دل خارخار او ...136شمارهٔ ۳۷۸: مرا ز مایه سودا امید سود نماند 137شمارهٔ ۳۷۹: گر چه پیش تو مرا هیچ ره و روی نما ...138شمارهٔ ۳۸۰: خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نما ...139شمارهٔ ۳۸۱: کسی کو شب به بالین من بیمار می گر ...140شمارهٔ ۳۸۲: نمی خواهم که با من هیچ یاری همنشی ...141شمارهٔ ۳۸۳: رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد 142شمارهٔ ۳۸۴: سحر نسیم صبامژده حبیب آورد 143شمارهٔ ۳۸۵: مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد 144شمارهٔ ۳۸۶: یاد آن مطرب که ما را هر چه بود از ...145شمارهٔ ۳۸۷: آهوی چشم تو دل شیران دین برد 146شمارهٔ ۳۸۸: کو صبا تا ره به سرو خوش خرام من ب ...147شمارهٔ ۳۸۹: نه پیکی که از ما پیامش برد 148شمارهٔ ۳۹۰: یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد 149شمارهٔ ۳۹۱: لبم از خاک پات می گوید 150شمارهٔ ۳۹۲: دل قدت را بلاست می گوید 151شمارهٔ ۳۹۳: با تو آن کس که ز هر جا سخنی می گو ...152شمارهٔ ۳۹۴: با تو آنان که حدیث چو منی می گوین ...153شمارهٔ ۳۹۵: لبم از شعله شوق آبله پر خون زد 154شمارهٔ ۳۹۶: آن کج کله چو کاکل گلبوی شانه زد 155شمارهٔ ۳۹۷: یار کز ساعد آستین بر زد 156شمارهٔ ۳۹۸: تو را چو مشک تر از برگ یاسمین خیز ...157شمارهٔ ۳۹۹: چو مست من ز خمار شبانه برخیزد 158شمارهٔ ۴۰۰: جان بخشد از لب کشته را وانگه به خ ...159شمارهٔ ۴۰۱: می رسد باد صبا وز یار یادم می دهد 160شمارهٔ ۴۰۲: گفتم از تو بر دلم هر دم کم از صد ...161شمارهٔ ۴۰۳: جز سر کویش من آواره را مسکن مباد 162شمارهٔ ۴۰۴: هر که خواهد سوی آن شوخ ستمگر گذرد 163شمارهٔ ۴۰۵: صبح ما از تو به غم شام به ماتم گذ ...164شمارهٔ ۴۰۶: چون سوار آن خسرو خوبان به راهی بگ ...165شمارهٔ ۴۰۷: تا تو را شکلی بدینسان ساختند 166شمارهٔ ۴۰۸: حقه لعل تو از جوهر جان ساخته اند 167شمارهٔ ۴۰۹: چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبر ...168شمارهٔ ۴۱۰: خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من ...169شمارهٔ ۴۱۱: قدسیان کین پرده های سبز گردون بست ...170شمارهٔ ۴۱۲: وقت آن شد کز فلک زرین حمایل بگسلن ...171شمارهٔ ۴۱۳: بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختن ...172شمارهٔ ۴۱۴: آن کیست که شهری همه دیوانه اویند 173شمارهٔ ۴۱۵: بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد 174شمارهٔ ۴۱۶: به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گی ...175شمارهٔ ۴۱۷: کسی کش نیست طاقت کز قبا پیراهنت ب ...176شمارهٔ ۴۱۸: وقت گل زانگونه کز گل سبزه تر می د ...177شمارهٔ ۴۱۹: اشکم از دیده چو بی آن رخ گلگون بچ ...178شمارهٔ ۴۲۰: ای آرزوی جان دهن از گفت و گو مبند 179شمارهٔ ۴۲۱: عاشق به سینه بهر تو پیکان فرو خور ...180شمارهٔ ۴۲۲: این همه خون از لب لعل تو دل چون م ...181شمارهٔ ۴۲۳: چو نی از ناله بیشم قصه هجران فرو ...182شمارهٔ ۴۲۴: هر شب ز غمت بس که دلم زار بنالد 183شمارهٔ ۴۲۵: سرو من در سایه سنبل سمن می پرورد 184شمارهٔ ۴۲۶: عید است و چون گل هر کسی خندان به ...185شمارهٔ ۴۲۷: خیز ساقی کز فروغ صبح شد خاور سفید 186شمارهٔ ۴۲۸: ماه نو بر شکل جام آمد نماز شام عی ...187شمارهٔ ۴۲۹: شبم چون دل ز تاب تب بسوزد 188شمارهٔ ۴۳۰: چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ 189شمارهٔ ۴۳۱: هیچ نقلم به دهان چون دهنت نیست لذ ...190شمارهٔ ۴۳۲: حلقه زر تا به گوشت جای کرد ای سیم ...191شمارهٔ ۴۳۳: ز رشک قدت ای سرو سمنبر 192شمارهٔ ۴۳۴: به خونم گر کشی تیغ ای ستمگر 193شمارهٔ ۴۳۵: روزه چون می داری ای شیرین پسر 194شمارهٔ ۴۳۶: کند گل چون رخت خود را تصور 195شمارهٔ ۴۳۷: شد مه عید از شفق چون جام زر باز آ ...196شمارهٔ ۴۳۸: بر کنار دجله دور از یار و مهجور ا ...197شمارهٔ ۴۳۹: گل خوش است و عید خوش وز هر دو خوش ...198شمارهٔ ۴۴۰: ابشروا اذ لاح من نجد مقامات السرو ...199شمارهٔ ۴۴۱: الله الله ز کجا می رسد آن غیرت حو ...200شمارهٔ ۴۴۲: خطی ست بر گل رویت ز مشک تر مسطور 201شمارهٔ ۴۴۳: زد سحر طایر قدس ز سر سدره صفیر 202شمارهٔ ۴۴۴: گر چه طفلی و هنوزت شکر آلوده شیر 203شمارهٔ ۴۴۵: عاشقم بی دلم غریب و اسیر 204شمارهٔ ۴۴۶: شد به زلفش دل شکسته اسیر 205شمارهٔ ۴۴۷: عید است و دارد هر کسی عزم تماشای ...206شمارهٔ ۴۴۸: ای ز مشکین طره ات بر هر دلی بند د ...207شمارهٔ ۴۴۹: زهی ز فتنه تو را هر طرف سپاه دگر 208شمارهٔ ۴۵۰: ای تو را از گل سیراب تنی نازک تر 209شمارهٔ ۴۵۱: ای تو را دامن ز گلبرگ بهاری پاکتر 210شمارهٔ ۴۵۲: ای دهانت ز لب و لب ز دهان شیرینتر 211شمارهٔ ۴۵۳: خوشا گل کامده ست از نازنینان چمن ...212شمارهٔ ۴۵۴: ای سهی سرو تو را سنبل مشکین بر سر 213شمارهٔ ۴۵۵: عمری ست نور چشم جهان بین ماست یار 214شمارهٔ ۴۵۶: رخ زرد دارم ز دوری آن در 215شمارهٔ ۴۵۷: لله الحمد که بعد از سفر دور و درا ...216شمارهٔ ۴۵۸: خرامان بگذر ای سرو سرافراز 217شمارهٔ ۴۵۹: از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چ ...218شمارهٔ ۴۶۰: خطت فتنه ست و لبها فتنه انگیز 219شمارهٔ ۴۶۱: تیر مژه تنها به دل تنگ مینداز 220شمارهٔ ۴۶۲: دلا ز قید حریفان بی خرد بگریز 221شمارهٔ ۴۶۳: زهی مهر از رخت شرمنده مه نیز 222شمارهٔ ۴۶۴: پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز 223شمارهٔ ۴۶۵: رفتی و من ملازم این منزلم هنوز 224شمارهٔ ۴۶۶: آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز 225شمارهٔ ۴۶۷: دیده جز خاک درت خواب نبیند هرگز 226شمارهٔ ۴۶۸: یاد بادت که ز من یاد نکردی هرگز 227شمارهٔ ۴۶۹: رفت عقل و صبر و هوش ای دل مکن از ...228شمارهٔ ۴۷۰: عید شد هر کس ز یاری عیدیی دارد هو ...229شمارهٔ ۴۷۱: آن دو رخ را جامع آیات زیبایی شناس 230شمارهٔ ۴۷۲: درین ره خضر همت همرهم بس 231شمارهٔ ۴۷۳: گر روی به مردم ننمایی چه کند کس 232شمارهٔ ۴۷۴: ای باد صبح آن گل سیراب را بپرس 233شمارهٔ ۴۷۵: جام لعلش نگر از باده گلرنگ مپرس 234شمارهٔ ۴۷۶: قلاش وش دیدم بتی ای وقت آن قلاش خ ...235شمارهٔ ۴۷۷: تنها ز کجا می رسی ای سرو قباپوش 236شمارهٔ ۴۷۸: فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش 237شمارهٔ ۴۷۹: نهادی لعل رخشان بر بناگوش 238شمارهٔ ۴۸۰: آن قبای نیلگون بینید در سیمین برش 239شمارهٔ ۴۸۱: آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثر ...240شمارهٔ ۴۸۲: گردش جام که زد صنع ازل پرگارش 241شمارهٔ ۴۸۳: من بی دل چو خواهم داد جان نادیده ...242شمارهٔ ۴۸۴: کسی کافتد نظر بر شکل آن سرو قباپو ...243شمارهٔ ۴۸۵: آن لاله رخ که باشد از داغ ما فراغ ...244شمارهٔ ۴۸۶: دلم که شوق لبت داد شربت اجلش 245شمارهٔ ۴۸۷: خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز ...246شمارهٔ ۴۸۸: شیخ خودبین که به اسلام برآمد نامش 247شمارهٔ ۴۸۹: سپیده دم که شد از خانه عزم حمامش 248شمارهٔ ۴۹۰: رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش 249شمارهٔ ۴۹۱: آرزو دارم که گردم خاک راه توسنش 250شمارهٔ ۴۹۲: شوخی که تاجداران بوسند خاک راهش 251شمارهٔ ۴۹۳: سر من کاش بودی خاک راهش 252شمارهٔ ۴۹۴: نامه کز خوبان رسد تعویذ جان می خو ...253شمارهٔ ۴۹۵: رو چو نهد به ملک دل عشق توشاه ساز ...254شمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش 255شمارهٔ ۴۹۷: تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خو ...256شمارهٔ ۴۹۸: مدار آینه را در صفا برابر خویش 257شمارهٔ ۴۹۹: هر دم آیم بر درت با دیده خونبار خ ...258شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر ...259شمارهٔ ۵۰۱: من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش 260شمارهٔ ۵۰۲: چند فروزم چراغ از علم آه خویش 261شمارهٔ ۵۰۳: کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش 262شمارهٔ ۵۰۴: چون به خواری خواستی راند آخرم از ...263شمارهٔ ۵۰۵: بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش 264شمارهٔ ۵۰۶: دلا ملازم رندان دردکش می باش 265شمارهٔ ۵۰۷: بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین د ...266شمارهٔ ۵۰۸: هر که روزی در نظر آن روی گلرنگ آی ...267شمارهٔ ۵۰۹: ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص 268شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خ ...269شمارهٔ ۵۱۱: ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص 270شمارهٔ ۵۱۲: کی کنم با کان گوهر درج لعلت را عو ...271شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 272شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...273شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 274شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 275شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...276شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 277شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 278شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...279شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...280شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...281شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 282شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...283شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...284شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...285شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 286شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 287شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...288شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 289شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 290شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 291شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...292شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...293شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 294شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 295شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 296شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...297شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 298شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...299شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 300شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...301شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...302شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 303شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 304شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...305شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 306شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 307شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 308شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 309شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 310شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...311شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 312شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...313شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...314شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 315شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 316شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 317شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...318شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 319شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...320شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...321شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 322شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 323شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 324شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 325شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 326شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 327شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...328شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 329شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 330شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 331شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 332شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 333شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 334شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...335شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 336شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 337شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 338شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 339شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...340شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 341شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 342شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...343شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...344شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 345شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 346شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 347شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 348شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 349شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 350شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...351شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...352شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 353شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...354شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 355شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...356شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 357شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...358شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...359شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 360شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 361شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...362شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...363شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...364شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...365شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...366شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 367شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...368شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 369شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 370شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 371شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...372شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 373شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 374شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 375شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 376شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 377شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 378شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 379شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...380شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 381شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 382شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...383شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...384شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 385شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 386شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...387شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...388شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 389شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 390شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 391شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 392شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...393شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...394شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 395شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...396شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 397شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 398شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...399شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 400شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...401شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 402شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 403شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...404شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...405شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 406شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 407شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...408شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...409شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 410شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...411شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 412شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...413شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...414شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 415شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...416شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 417شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 418شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...419شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 420شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 421شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 422شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 423شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...424شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...425شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...426شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 427شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...428شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 429شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...430شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 431شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...432شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...433شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 434شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...435شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...436شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...437شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...438شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 439شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...440شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...441شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 442شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...443شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...444شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 445شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 446شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...447شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...448شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...449شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 450شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 451شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 452شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 453شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 454شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...455شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 456شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...457شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...458شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...459شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...460شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...461شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...462شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 463شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...464شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 465شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 466شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...467شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 468شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...469شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...470شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...471شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 472شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...473شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 474شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 475شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...476شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 477شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 478شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 479شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 480شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 481شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...482شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 483شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 484شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...485شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 486شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...487شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...488شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 489شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 490شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 491شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 492شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 493شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 494شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 495شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 496شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...497شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...498شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 499شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 500شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...501شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...502شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...503شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...504شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...505شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 506شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 507شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...508شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 509شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...510شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 511شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 512شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 513شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 514شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 515شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 516شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...517شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 518شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...519شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 520شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 521شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 522شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...523شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...524شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...525شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...526شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...527شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 528شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...529شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 530شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 531شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...532شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 533شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...534شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 535شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...536شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...537شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 538شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 539شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 540شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...541شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 542شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 543شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...544شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 545شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 546شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 547شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 548شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 549شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 550شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 551شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...552شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 553شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 554شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...555شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 556شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 557شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 558شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 559شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 560شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...561شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 562شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 563شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...564شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...565شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 566شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...567شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...568شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 569شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 570شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 571شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...572شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 573شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 574شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 575شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...576شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 577شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 578شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 579شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 580شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 581شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...582شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 583شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...584شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...585شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...586شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 587شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 588شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...589شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 590شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 591شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 592شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 593شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 594شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 595شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 596شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...597شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 598شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...599شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 600شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 601شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 602شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 603شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 604شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 605شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 606شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 607شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 608شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 609شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...610شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 611شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...612شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 613شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 614شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 615شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 616شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 617شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...618شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 619شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 620شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 621شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 622شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 623شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 624شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 625شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 626شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...627شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 628شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 629شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 630شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 631شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 632شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 633شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 634شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...635شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 636شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 637شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 638شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 639شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 640شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...641شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 642شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 643شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 644شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 645شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 646شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 647شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...648شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...649شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 650شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...651شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...652شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 653شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 654شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 655شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 656شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 657شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 658شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 659شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...660شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 661شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...662شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...663شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 664شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 665شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 666شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 667شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...668شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...669شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 670شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 671شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 672شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 673شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 674شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 675شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 676شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 677شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 678شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 679شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 680شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 681شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 682شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 683شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...684شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 685شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...686شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 687شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 688شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 689شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...690شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 691شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 692شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 693شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 694شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 695شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...696شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...697شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 698شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 699شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 700شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...701شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 702شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 703شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 704شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 705شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 706شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 707شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...708شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 709شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 710شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 711شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 712شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 713شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 714شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 715شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 716شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 717شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 718شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...719شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 720شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...721شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 722شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 723شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 724شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 725شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 726شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 727شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 728شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...729شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 730شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...731شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...732شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 733شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...734شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 735شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 736شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 737شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...738شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 739شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 740شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 741شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 742شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 743شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 744شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...745شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 746شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 747شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 748شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 749شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 750شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 751شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 752شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 753شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 754شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 755شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 756شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 757شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 758شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 759شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 760شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 761شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 762شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...763شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 764شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 765شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 766شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 767شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 768شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...769شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 770شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 771شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 772شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 773شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ