به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیات جامیشمارهٔ ۲۰۷: بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت

1510عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخت

نسیم در سر زلف بنفشه تاب انداخت

صبا شمیم گل و بوی یار گلرخ داد

مرا و مرغ چمن را در اضطراب انداخت

پی نثار قدوم گل از شکوفه نسیم

به صحن باغ درمهای سیم ناب انداخت

ز شبنم سحری غنچه بامداد پگاه

گشاد پیرهن از هم بر آفتاب انداخت

توان بر ابر خروشنده طعنه زد به جنون

ز سنگ ژاله که بر شیشه حباب انداخت

درون ساغر لاله چراست مشک آلود

اگر نه مشک پی طیب در شراب انداخت

چکید نم ز هوا یا ز نظم تر جامی

به گوش شاهد گل لؤلؤ خوشاب انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۶: سودای عشقت از دو جهانم یگانه ساخت 2شمارهٔ ۲۰۷: بیا که شاهد بستان ز رخ نقاب انداخ ...3شمارهٔ ۲۰۸: پرتو شمع رخت عکس بر افلاک انداخت 4شمارهٔ ۲۰۹: بر فلک دوش از خروش من دل اختر بسو ...5شمارهٔ ۲۱۰: غمت روز مرا رسم شب آموخت 6شمارهٔ ۲۱۱: لب گشادی تا سخن گویی در سیراب ریخ ...7شمارهٔ ۲۱۲: خط تو در دامن گل سنبل سیراب ریخت 8شمارهٔ ۲۱۳: دلم چون داستان غم فرو ریخت 9شمارهٔ ۲۱۴: درمانده ای به حکم قضا از بلا گریخ ...10شمارهٔ ۲۱۵: دل رخت را ز روشنی مه گفت 11شمارهٔ ۲۱۶: دی که آن نازنین سخن می گفت 12شمارهٔ ۲۱۷: باده تا چاشنیی زان لب چون نوش گرف ...13شمارهٔ ۲۱۸: آن سفر کرده کش از ما دل گرفت 14شمارهٔ ۲۱۹: دل که روزی چند با دیدار جانان خو ...15شمارهٔ ۲۲۰: آن نه خط است که گرد رخ زیباش گرفت 16شمارهٔ ۲۲۱: ما امید از دوست ببریدیم و رفت 17شمارهٔ ۲۲۲: آن که بر گل گره از جعد سمن بوی تو ...18شمارهٔ ۲۲۳: ابر نیسان سایه بان بر طارم گردون ...19شمارهٔ ۲۲۴: این زمینی ست که سرمنزل جانان بوده ...20شمارهٔ ۲۲۵: دلم از خم صفا جام مصفا زده است 21شمارهٔ ۲۲۶: ترک گلچهره من خیمه به صحرا زده اس ...22شمارهٔ ۲۲۷: مرا عشق عزیزی خوار کرده ست 23شمارهٔ ۲۲۸: چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست 24شمارهٔ ۲۲۹: کس شیوه آن دلبر چالاک ندانست 25شمارهٔ ۲۳۰: ای که هرگز نشود زلف کجت با ما راس ...26شمارهٔ ۲۳۱: چه گویم کز فراقت چونم ای دوست 27شمارهٔ ۲۳۲: دور از رخ تو چنانم ای دوست 28شمارهٔ ۲۳۳: دوش بر یاد تو چشمم دمبدم خون می گ ...29شمارهٔ ۲۳۴: چون سایه به خاک افکند آن سرو نه ب ...30شمارهٔ ۲۳۵: ای که هرگز نشود زلف کجت با ما راس ...31شمارهٔ ۲۳۶: چه گویم کز فراقت چونم ای دوست 32شمارهٔ ۲۳۷: دور از رخ تو چنانم ای دوست 33شمارهٔ ۲۳۸: دوش بر یاد تو چشمم دمبدم خون می گ ...34شمارهٔ ۲۳۹: یار خطی که بر عذار نوشت 35شمارهٔ ۲۴۰: یار نازک دل که بی موجب ز من آزار ...36شمارهٔ ۲۴۱: شب یاد رخت در دل ویران شده ره داش ...37شمارهٔ ۲۴۲: دردا که یار جانب ما را نگه نداشت 38شمارهٔ ۲۴۳: صبا ز چشم من آن خاک پا دریغ نداشت 39شمارهٔ ۲۴۴: بر سر کویی که روزی سرو ناز من گذش ...40شمارهٔ ۲۴۵: جان تن فرسوده را با غم هجران گذاش ...41شمارهٔ ۲۴۶: باز بر شکل دگر می بینمت 42شمارهٔ ۲۴۷: تا ز آتش تب شمع رخت تاب گرفته ست 43شمارهٔ ۲۴۸: آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست 44شمارهٔ ۲۴۹: در بزم ما که می رود از نقل و جام ...45شمارهٔ ۲۵۰: ای خاک ره تو عرش را تاج 46شمارهٔ ۲۵۱: نیست شب وصل تو مه را رواج 47شمارهٔ ۲۵۲: درین خرابه مکش بهر گنج غصه و رنج 48شمارهٔ ۲۵۳: سر زلفت که هست از باده گاهی راست ...49شمارهٔ ۲۵۴: ز ایوان کاخ میکده آمد علی الصباح 50شمارهٔ ۲۵۵: ایهاالساقی ادر کاس الصبوح 51شمارهٔ ۲۵۶: ای ز لعل تو زنده نام مسیح 52شمارهٔ ۲۵۷: دارم از پیر مغان نقل که در دین مس ...53شمارهٔ ۲۵۸: ز مهر روی تو هر شب کنم نظاره صبح 54شمارهٔ ۲۵۹: رخش همت تند و ملک فقر را میدان فر ...55شمارهٔ ۲۶۰: ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ 56شمارهٔ ۲۶۱: ما خسته خاطریم و دل افگار و دردمن ...57شمارهٔ ۲۶۲: شد به نقش هستی خود بند شیخ خودپسن ...58شمارهٔ ۲۶۳: ای دریغ کاخ امانی به غم و شادی بن ...59شمارهٔ ۲۶۴: دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلن ...60شمارهٔ ۲۶۵: دلم از حلقه زلف تو شد بند 61شمارهٔ ۲۶۶: از یار کهن نمی کنی یاد 62شمارهٔ ۲۶۷: شب ماه عید را ز شفق چرخ جلوه داد 63شمارهٔ ۲۶۸: چیست می دانی صدای چنگ و عود 64شمارهٔ ۲۶۹: خنده ای زد دهنت رسته دندان بنمود 65شمارهٔ ۲۷۰: حلقه گوش تو را هر که بدین لطف بدی ...66شمارهٔ ۲۷۱: ساقی به شکل جام زر آمد هلال عید 67شمارهٔ ۲۷۲: باز صبح طرب از مطلع امید دمید 68شمارهٔ ۲۷۳: ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید 69شمارهٔ ۲۷۴: تو طفل خردسالی و ما پیر سالخورد 70شمارهٔ ۲۷۵: وصلت نیافت دل به خیال تو جان سپرد 71شمارهٔ ۲۷۶: خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد 72شمارهٔ ۲۷۷: چنین کان ترک عاشق کش به حسن خویش ...73شمارهٔ ۲۷۸: چو ترک سرخوشم از خواب ناز برخیزد 74شمارهٔ ۲۷۹: خوش آن که غم عشقت با جان وی آمیزد 75شمارهٔ ۲۸۰: آن قوم که احرام سر کوی تو بستند 76شمارهٔ ۲۸۱: خرم دل آنها که به میخانه نشستند 77شمارهٔ ۲۸۲: با آنکه اهل دل ز علایق مجردند 78شمارهٔ ۲۸۳: سپاه دوست کزین سو سوار می گذرید 79شمارهٔ ۲۸۴: ای کسانی که در آن کوی گذاری دارید 80شمارهٔ ۲۸۵: میل خم ابروی توام پشت دو تا کرد 81شمارهٔ ۲۸۶: آمد خزان عمر و مرا گونه زرد کرد 82شمارهٔ ۲۸۷: تیر تو افتاد دور جان من افگار کرد 83شمارهٔ ۲۸۸: مطرب آهنگ ترنم های شوق انگیز کرد 84شمارهٔ ۲۸۹: آن سرو دی به قصد سلامم قیام کرد 85شمارهٔ ۲۹۰: وه که آن ترک پری پیکر مرا دیوانه ...86شمارهٔ ۲۹۱: دلم میل یکی سرو سهی کرد 87شمارهٔ ۲۹۲: شبی به سوی تو از دیده پای خواهم ک ...88شمارهٔ ۲۹۳: پیش تو جا نمی توانم کرد 89شمارهٔ ۲۹۴: پیش ازان روز که این طاق مقرنس کرد ...90شمارهٔ ۲۹۵: بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد 91شمارهٔ ۲۹۶: وه که آن سلطان به مظلومان نگاهی ه ...92شمارهٔ ۲۹۷: چو ترک سرکش من پای در رکاب کند 93شمارهٔ ۲۹۸: هر شبی آهم حریم سدره را روشن کند 94شمارهٔ ۲۹۹: فرخنده عیدی کان جوان از پشت زین ج ...95شمارهٔ ۳۰۰: تا کی آن شوخ مرا بیند و نادیده کن ...96شمارهٔ ۳۰۱: بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند 97شمارهٔ ۳۰۲: فردا که دوست کشته خود را ندا کند 98شمارهٔ ۳۰۳: حادی که بهر ناقه سلمی حدا کند 99شمارهٔ ۳۰۴: جان ازان لبها حکایت می کند 100شمارهٔ ۳۰۵: آن مه به جانب سفر آهنگ می کند 101شمارهٔ ۳۰۶: دل به چنگ غمت آهنگ سرودی نکند 102شمارهٔ ۳۰۷: لعل لبت به لطف حکایت نمی کند 103شمارهٔ ۳۰۸: پاکبازان همه نظاره آن روی کنند 104شمارهٔ ۳۰۹: خاک کویش را پس از کشتن به خونم گل ...105شمارهٔ ۳۱۰: شبم در ماتم هجران دو ابرو در خیال ...106شمارهٔ ۳۱۱: لله الحمد که آن مه ز سفر باز آمد 107شمارهٔ ۳۱۲: رخ خود به خون نگارم که نگار من نی ...108شمارهٔ ۳۱۳: یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد 109شمارهٔ ۳۱۴: چو در شبگون لباس آن مه به گشت شب ...110شمارهٔ ۳۱۵: مرا بر هر زمین از دیده اشک لاله گ ...111شمارهٔ ۳۱۶: از بس که چشم دارم کان مه ز در درآ ...112شمارهٔ ۳۱۷: چو ترکش بسته از راه آن سوار نازنی ...113شمارهٔ ۳۱۸: گر از پیراهنت بویی به طرف گلستان ...114شمارهٔ ۳۱۹: هر آه جگرسوز که از سینه برآید 115شمارهٔ ۳۲۰: ز خاکم چو خونین گیایی برآید 116شمارهٔ ۳۲۱: چو محمل بسته بر عزم سفر جانان برو ...117شمارهٔ ۳۲۲: به چنگ غم دلم از ناله تنگ می آید 118شمارهٔ ۳۲۳: به سینه گر نه غمت دمبدم فرود آید 119شمارهٔ ۳۲۴: چه شد یارب که آن سرو خرامان دیر م ...120شمارهٔ ۳۲۵: در آن کو می روم هر لحظه باشد یار ...121شمارهٔ ۳۲۶: دی دولتم مساعد و اقبال بنده بود 122شمارهٔ ۳۲۷: دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بس ...123شمارهٔ ۳۲۸: دوش چشم من به خواب و بخت من بیدار ...124شمارهٔ ۳۲۹: تا کی از هجر تو با غم همنشین خواه ...125شمارهٔ ۳۳۰: گر نماند آن غنچه لب با من چنان خن ...126شمارهٔ ۳۳۱: دوش در بزم گدا شاه فرو آمده بود 127شمارهٔ ۳۳۲: دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن ...128شمارهٔ ۳۳۳: رفتم به باغ و سرو خرامان من نبود 129شمارهٔ ۳۳۴: هر شب از زلف تو حال من پریشان تر ...130شمارهٔ ۳۳۵: هر شبم در سر خیال آن لب میگون بود 131شمارهٔ ۳۳۶: مرا به کوی تو خواهم که خانه ای با ...132شمارهٔ ۳۳۷: خوش آنکه وصال تو میسر شده باشد 133شمارهٔ ۳۳۸: ساقی بیا که میکده را فتح باب شد 134شمارهٔ ۳۳۹: چون برید از تن رگ جان آه دل آهسته ...135شمارهٔ ۳۴۰: دل با خیال آن لب میگون ز دست شد 136شمارهٔ ۳۴۱: ز طاق ابروی تو پشت طاقتم خم شد 137شمارهٔ ۳۴۲: تا دامن آن تازه گل از دست برون شد 138شمارهٔ ۳۴۳: ساقیا اطراف باغ از سبزه تر تازه ش ...139شمارهٔ ۳۴۴: تا دلم را پا در آن کو بسته شد 140شمارهٔ ۳۴۵: باز خون دلم از دیده روان خواهد شد 141شمارهٔ ۳۴۶: کدام سر که درین آستانه خاک نشد 142شمارهٔ ۳۴۷: چو لب به کوزه نهی کوزه نبات شود 143شمارهٔ ۳۴۸: به عزم گشت چو آن نازنین سوار شود 144شمارهٔ ۳۴۹: مهر جمالش از دل دیوانه کی شود 145شمارهٔ ۳۵۰: زان پیشتر که میکده از ما تهی شود 146شمارهٔ ۳۵۱: هیچ گه بینم که آن مه مهربان من شو ...147شمارهٔ ۳۵۲: جرمی که رخت ما به حریم فنا کشد 148شمارهٔ ۳۵۳: طبع مردم سوی خوبان وفاکیش کشد 149شمارهٔ ۳۵۴: گرنه یار از زلف برقع پیش روی خود ...150شمارهٔ ۳۵۵: بازم کمند شوق به سوی تو می کشد 151شمارهٔ ۳۵۶: رخت ز غالیه خط گرد آفتاب کشید 152شمارهٔ ۳۵۷: خطت قوت ازان لعل خندان کشید 153شمارهٔ ۳۵۸: شب دل سوخته آهی ز سر درد کشید 154شمارهٔ ۳۵۹: دردا که عشق یار به دیوانگی کشید 155شمارهٔ ۳۶۰: هیچ شب بی تو دلم ناله به گردون نک ...156شمارهٔ ۳۶۱: به گلگشت بهار این خاطر ناشاد نگشا ...157شمارهٔ ۳۶۲: ماه من تا کمر از موی میان نگشاید 158شمارهٔ ۳۶۳: بر من از خوی تو هر چند که بی داد ...159شمارهٔ ۳۶۴: نشکسته دلی ز هجر کی از دیده خون ر ...160شمارهٔ ۳۶۵: آنچه از آتش غم با دل غمناک رود 161شمارهٔ ۳۶۶: در چمن یارم چو با آن لطف و بالا م ...162شمارهٔ ۳۶۷: بر رخ زردم نه اشک است اینکه گلگون ...163شمارهٔ ۳۶۸: آن ترک شوخ بین که چه مستانه می رو ...164شمارهٔ ۳۶۹: دوستان بازم عجب کاری فتاد 165شمارهٔ ۳۷۰: گر کار دل عاشق با کافر چین افتد 166شمارهٔ ۳۷۱: اگر هر شب نه در بستر نم از چشم تر ...167شمارهٔ ۳۷۲: چشمم از گریه چو در ورطه خون می اف ...168شمارهٔ ۳۷۳: تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمی ا ...169شمارهٔ ۳۷۴: روی تو آفتاب را ماند 170شمارهٔ ۳۷۵: اگر ناز و فریب چشم شوخت این چنین ...171شمارهٔ ۳۷۶: شد خیال آن خط از دل وان رخ مهوش ب ...172شمارهٔ ۳۷۷: یار رفت از چشم و در دل خارخار او ...173شمارهٔ ۳۷۸: مرا ز مایه سودا امید سود نماند 174شمارهٔ ۳۷۹: گر چه پیش تو مرا هیچ ره و روی نما ...175شمارهٔ ۳۸۰: خاطر خوبان به صید اهل دل مایل نما ...176شمارهٔ ۳۸۱: کسی کو شب به بالین من بیمار می گر ...177شمارهٔ ۳۸۲: نمی خواهم که با من هیچ یاری همنشی ...178شمارهٔ ۳۸۳: رسید قاصد و درجی ز مشک ناب آورد 179شمارهٔ ۳۸۴: سحر نسیم صبامژده حبیب آورد 180شمارهٔ ۳۸۵: مهی که حسن خطش بر بتان شکست آورد 181شمارهٔ ۳۸۶: یاد آن مطرب که ما را هر چه بود از ...182شمارهٔ ۳۸۷: آهوی چشم تو دل شیران دین برد 183شمارهٔ ۳۸۸: کو صبا تا ره به سرو خوش خرام من ب ...184شمارهٔ ۳۸۹: نه پیکی که از ما پیامش برد 185شمارهٔ ۳۹۰: یار جستم که غم از خاطر غمگین ببرد 186شمارهٔ ۳۹۱: لبم از خاک پات می گوید 187شمارهٔ ۳۹۲: دل قدت را بلاست می گوید 188شمارهٔ ۳۹۳: با تو آن کس که ز هر جا سخنی می گو ...189شمارهٔ ۳۹۴: با تو آنان که حدیث چو منی می گوین ...190شمارهٔ ۳۹۵: لبم از شعله شوق آبله پر خون زد 191شمارهٔ ۳۹۶: آن کج کله چو کاکل گلبوی شانه زد 192شمارهٔ ۳۹۷: یار کز ساعد آستین بر زد 193شمارهٔ ۳۹۸: تو را چو مشک تر از برگ یاسمین خیز ...194شمارهٔ ۳۹۹: چو مست من ز خمار شبانه برخیزد 195شمارهٔ ۴۰۰: جان بخشد از لب کشته را وانگه به خ ...196شمارهٔ ۴۰۱: می رسد باد صبا وز یار یادم می دهد 197شمارهٔ ۴۰۲: گفتم از تو بر دلم هر دم کم از صد ...198شمارهٔ ۴۰۳: جز سر کویش من آواره را مسکن مباد 199شمارهٔ ۴۰۴: هر که خواهد سوی آن شوخ ستمگر گذرد 200شمارهٔ ۴۰۵: صبح ما از تو به غم شام به ماتم گذ ...201شمارهٔ ۴۰۶: چون سوار آن خسرو خوبان به راهی بگ ...202شمارهٔ ۴۰۷: تا تو را شکلی بدینسان ساختند 203شمارهٔ ۴۰۸: حقه لعل تو از جوهر جان ساخته اند 204شمارهٔ ۴۰۹: چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبر ...205شمارهٔ ۴۱۰: خاست هر سو فتنه گویی فتنه جوی من ...206شمارهٔ ۴۱۱: قدسیان کین پرده های سبز گردون بست ...207شمارهٔ ۴۱۲: وقت آن شد کز فلک زرین حمایل بگسلن ...208شمارهٔ ۴۱۳: بس که چشمان تو خون اهل عالم ریختن ...209شمارهٔ ۴۱۴: آن کیست که شهری همه دیوانه اویند 210شمارهٔ ۴۱۵: بساط زرکش شاهی چه نقش ما دارد 211شمارهٔ ۴۱۶: به وقت گل چو بی تو آرزوی گلشنم گی ...212شمارهٔ ۴۱۷: کسی کش نیست طاقت کز قبا پیراهنت ب ...213شمارهٔ ۴۱۸: وقت گل زانگونه کز گل سبزه تر می د ...214شمارهٔ ۴۱۹: اشکم از دیده چو بی آن رخ گلگون بچ ...215شمارهٔ ۴۲۰: ای آرزوی جان دهن از گفت و گو مبند 216شمارهٔ ۴۲۱: عاشق به سینه بهر تو پیکان فرو خور ...217شمارهٔ ۴۲۲: این همه خون از لب لعل تو دل چون م ...218شمارهٔ ۴۲۳: چو نی از ناله بیشم قصه هجران فرو ...219شمارهٔ ۴۲۴: هر شب ز غمت بس که دلم زار بنالد 220شمارهٔ ۴۲۵: سرو من در سایه سنبل سمن می پرورد 221شمارهٔ ۴۲۶: عید است و چون گل هر کسی خندان به ...222شمارهٔ ۴۲۷: خیز ساقی کز فروغ صبح شد خاور سفید 223شمارهٔ ۴۲۸: ماه نو بر شکل جام آمد نماز شام عی ...224شمارهٔ ۴۲۹: شبم چون دل ز تاب تب بسوزد 225شمارهٔ ۴۳۰: چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ 226شمارهٔ ۴۳۱: هیچ نقلم به دهان چون دهنت نیست لذ ...227شمارهٔ ۴۳۲: حلقه زر تا به گوشت جای کرد ای سیم ...228شمارهٔ ۴۳۳: ز رشک قدت ای سرو سمنبر 229شمارهٔ ۴۳۴: به خونم گر کشی تیغ ای ستمگر 230شمارهٔ ۴۳۵: روزه چون می داری ای شیرین پسر 231شمارهٔ ۴۳۶: کند گل چون رخت خود را تصور 232شمارهٔ ۴۳۷: شد مه عید از شفق چون جام زر باز آ ...233شمارهٔ ۴۳۸: بر کنار دجله دور از یار و مهجور ا ...234شمارهٔ ۴۳۹: گل خوش است و عید خوش وز هر دو خوش ...235شمارهٔ ۴۴۰: ابشروا اذ لاح من نجد مقامات السرو ...236شمارهٔ ۴۴۱: الله الله ز کجا می رسد آن غیرت حو ...237شمارهٔ ۴۴۲: خطی ست بر گل رویت ز مشک تر مسطور 238شمارهٔ ۴۴۳: زد سحر طایر قدس ز سر سدره صفیر 239شمارهٔ ۴۴۴: گر چه طفلی و هنوزت شکر آلوده شیر 240شمارهٔ ۴۴۵: عاشقم بی دلم غریب و اسیر 241شمارهٔ ۴۴۶: شد به زلفش دل شکسته اسیر 242شمارهٔ ۴۴۷: عید است و دارد هر کسی عزم تماشای ...243شمارهٔ ۴۴۸: ای ز مشکین طره ات بر هر دلی بند د ...244شمارهٔ ۴۴۹: زهی ز فتنه تو را هر طرف سپاه دگر 245شمارهٔ ۴۵۰: ای تو را از گل سیراب تنی نازک تر 246شمارهٔ ۴۵۱: ای تو را دامن ز گلبرگ بهاری پاکتر 247شمارهٔ ۴۵۲: ای دهانت ز لب و لب ز دهان شیرینتر 248شمارهٔ ۴۵۳: خوشا گل کامده ست از نازنینان چمن ...249شمارهٔ ۴۵۴: ای سهی سرو تو را سنبل مشکین بر سر 250شمارهٔ ۴۵۵: عمری ست نور چشم جهان بین ماست یار 251شمارهٔ ۴۵۶: رخ زرد دارم ز دوری آن در 252شمارهٔ ۴۵۷: لله الحمد که بعد از سفر دور و درا ...253شمارهٔ ۴۵۸: خرامان بگذر ای سرو سرافراز 254شمارهٔ ۴۵۹: از خزان برگ رزان ریزان شد ای گل چ ...255شمارهٔ ۴۶۰: خطت فتنه ست و لبها فتنه انگیز 256شمارهٔ ۴۶۱: تیر مژه تنها به دل تنگ مینداز 257شمارهٔ ۴۶۲: دلا ز قید حریفان بی خرد بگریز 258شمارهٔ ۴۶۳: زهی مهر از رخت شرمنده مه نیز 259شمارهٔ ۴۶۴: پیر شدیم و به دل داغ جوانان هنوز 260شمارهٔ ۴۶۵: رفتی و من ملازم این منزلم هنوز 261شمارهٔ ۴۶۶: آمد بهار و گلرخ من در سفر هنوز 262شمارهٔ ۴۶۷: دیده جز خاک درت خواب نبیند هرگز 263شمارهٔ ۴۶۸: یاد بادت که ز من یاد نکردی هرگز 264شمارهٔ ۴۶۹: رفت عقل و صبر و هوش ای دل مکن از ...265شمارهٔ ۴۷۰: عید شد هر کس ز یاری عیدیی دارد هو ...266شمارهٔ ۴۷۱: آن دو رخ را جامع آیات زیبایی شناس 267شمارهٔ ۴۷۲: درین ره خضر همت همرهم بس 268شمارهٔ ۴۷۳: گر روی به مردم ننمایی چه کند کس 269شمارهٔ ۴۷۴: ای باد صبح آن گل سیراب را بپرس 270شمارهٔ ۴۷۵: جام لعلش نگر از باده گلرنگ مپرس 271شمارهٔ ۴۷۶: قلاش وش دیدم بتی ای وقت آن قلاش خ ...272شمارهٔ ۴۷۷: تنها ز کجا می رسی ای سرو قباپوش 273شمارهٔ ۴۷۸: فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش 274شمارهٔ ۴۷۹: نهادی لعل رخشان بر بناگوش 275شمارهٔ ۴۸۰: آن قبای نیلگون بینید در سیمین برش 276شمارهٔ ۴۸۱: آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثر ...277شمارهٔ ۴۸۲: گردش جام که زد صنع ازل پرگارش 278شمارهٔ ۴۸۳: من بی دل چو خواهم داد جان نادیده ...279شمارهٔ ۴۸۴: کسی کافتد نظر بر شکل آن سرو قباپو ...280شمارهٔ ۴۸۵: آن لاله رخ که باشد از داغ ما فراغ ...281شمارهٔ ۴۸۶: دلم که شوق لبت داد شربت اجلش 282شمارهٔ ۴۸۷: خرامان می رود آن شوخ و صد بیدل ز ...283شمارهٔ ۴۸۸: شیخ خودبین که به اسلام برآمد نامش 284شمارهٔ ۴۸۹: سپیده دم که شد از خانه عزم حمامش 285شمارهٔ ۴۹۰: رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش 286شمارهٔ ۴۹۱: آرزو دارم که گردم خاک راه توسنش 287شمارهٔ ۴۹۲: شوخی که تاجداران بوسند خاک راهش 288شمارهٔ ۴۹۳: سر من کاش بودی خاک راهش 289شمارهٔ ۴۹۴: نامه کز خوبان رسد تعویذ جان می خو ...290شمارهٔ ۴۹۵: رو چو نهد به ملک دل عشق توشاه ساز ...291شمارهٔ ۴۹۶: دل من که بس مبتلا بینمش 292شمارهٔ ۴۹۷: تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خو ...293شمارهٔ ۴۹۸: مدار آینه را در صفا برابر خویش 294شمارهٔ ۴۹۹: هر دم آیم بر درت با دیده خونبار خ ...295شمارهٔ ۵۰۰: زان میان گم کرده ام سررشته تدبیر ...296شمارهٔ ۵۰۱: من و خیال تو شبها و کنج خانه خویش 297شمارهٔ ۵۰۲: چند فروزم چراغ از علم آه خویش 298شمارهٔ ۵۰۳: کشتی مرا ز هجر رخ جانفزای خویش 299شمارهٔ ۵۰۴: چون به خواری خواستی راند آخرم از ...300شمارهٔ ۵۰۵: بنمای رخ و رشک پری خانه چین باش 301شمارهٔ ۵۰۶: دلا ملازم رندان دردکش می باش 302شمارهٔ ۵۰۷: بی وفا یارا چنین بی رحم و سنگین د ...303شمارهٔ ۵۰۸: هر که روزی در نظر آن روی گلرنگ آی ...304شمارهٔ ۵۰۹: ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص 305شمارهٔ ۵۱۰: چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خ ...306شمارهٔ ۵۱۱: ساقی بده ز خم صفا یک دو جام خاص 307شمارهٔ ۵۱۲: کی کنم با کان گوهر درج لعلت را عو ...308شمارهٔ ۵۱۳: چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض 309شمارهٔ ۵۱۴: خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارست ...310شمارهٔ ۵۱۵: گم کرده ایم راه برون شد ازین رباط 311شمارهٔ ۵۱۶: بر آب می کشد رخت از مشک ناب خط 312شمارهٔ ۵۱۷: از لب میگون تو پرهیزگاران را چه ح ...313شمارهٔ ۵۱۸: حدیث ماه رخت شد تمام در مطلع 314شمارهٔ ۵۱۹: یار قصد قتل من دارد به تیغ انقطاع 315شمارهٔ ۵۲۰: خلقی چو گل شکفته و خندان به طرف ب ...316شمارهٔ ۵۲۱: هر شب از آتش رخسار تو سوزم چو چرا ...317شمارهٔ ۵۲۲: کی به دعوی تاب آن روی چو مه دارد ...318شمارهٔ ۵۲۳: گفتم به عزم توبه نهم جام می ز کف 319شمارهٔ ۵۲۴: نقد عمر زاهدان در توبه از می شد ت ...320شمارهٔ ۵۲۵: باده صاف و محتسب با باده نوشان در ...321شمارهٔ ۵۲۶: سر به پای توام ای کعبه جان نیست گ ...322شمارهٔ ۵۲۷: حدیثی مشکل و سری ست مغلق 323شمارهٔ ۵۲۸: رهروی خوش سخنی گفت ز پیران طریق 324شمارهٔ ۵۲۹: چون تو در شهر مهی از من دلداده چه ...325شمارهٔ ۵۳۰: ای خرم از هوای رخت نوبهار عشق 326شمارهٔ ۵۳۱: بود عقیق سرشکی که ریزم از غم عشق 327شمارهٔ ۵۳۲: ای سر عقل از خطت بر خط فرمان عشق 328شمارهٔ ۵۳۳: هر خون که خورد بی تو دل از ساغر ف ...329شمارهٔ ۵۳۴: روز ما را ساخت چون شب تیره آن ماه ...330شمارهٔ ۵۳۵: زهی به خاک درت چشم خون فشان مشتاق 331شمارهٔ ۵۳۶: ای ذات تو از صفات ما پاک 332شمارهٔ ۵۳۷: زد به شکرخنده لعلت بر دل ریشم نمک 333شمارهٔ ۵۳۸: چون تو ناوک افکنی سویم دل و جان ی ...334شمارهٔ ۵۳۹: چو جزو لایتجزاست آن دهان بی شک 335شمارهٔ ۵۴۰: دلم شد جزو جزو از تیغ بی داد تو و ...336شمارهٔ ۵۴۱: سر دهانت ناگشته مدرک 337شمارهٔ ۵۴۲: دل خون و جان فگار و جگرریش و سینه ...338شمارهٔ ۵۴۳: جان می دهم به باد و غمت می برم به ...339شمارهٔ ۵۴۴: جان عاشق چون بود از آرزوی طبع پاک 340شمارهٔ ۵۴۵: به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک 341شمارهٔ ۵۴۶: باده پاک است و قدح پاک و حریفان ه ...342شمارهٔ ۵۴۷: مرا شد جامه جان از غمت چاک 343شمارهٔ ۵۴۸: ز هجران بر لب آمد جان غمناک 344شمارهٔ ۵۴۹: برانم از عقب کوچ کرده خود بوک 345شمارهٔ ۵۵۰: فاح ریح الصبا و صاح الدیک 346شمارهٔ ۵۵۱: درین مقرنس زنگارگون مینا رنگ 347شمارهٔ ۵۵۲: ای که چون غنچه دلی دارم از اندوه ...348شمارهٔ ۵۵۳: زهی اشک من و لعل تو یکرنگ 349شمارهٔ ۵۵۴: من که مهر عارضت می ورزم از صبح از ...350شمارهٔ ۵۵۵: قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو ...351شمارهٔ ۵۵۶: لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال 352شمارهٔ ۵۵۷: دل به زمین بوس درت شد مثل 353شمارهٔ ۵۵۸: برون آی از نقاب غنچه ای گل 354شمارهٔ ۵۵۹: حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای ...355شمارهٔ ۵۶۰: زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل 356شمارهٔ ۵۶۱: مسلمانان چه سازم چاره با آن شوخ س ...357شمارهٔ ۵۶۲: آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خج ...358شمارهٔ ۵۶۳: شتربانا مبند امروز محمل 359شمارهٔ ۵۶۴: کل ما فی الکون وهم او خیال 360شمارهٔ ۵۶۵: هودج کیست بر این ناقه زرین خلخال 361شمارهٔ ۵۶۶: سروی ست قامت تو ز بستان اعتدال 362شمارهٔ ۵۶۷: ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال 363شمارهٔ ۵۶۸: چشم تو صاد است و سر زلف دال 364شمارهٔ ۵۶۹: می رسی خندان و می گویی به پایم چش ...365شمارهٔ ۵۷۰: ساقیا زین هنر و فضل ملولیم ملول 366شمارهٔ ۵۷۱: گرچه گشتم به تیغ هجر قتیل 367شمارهٔ ۵۷۲: دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل 368شمارهٔ ۵۷۳: دیدم تو را و رفت ز دست اختیار دل 369شمارهٔ ۵۷۴: آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل 370شمارهٔ ۵۷۵: چه گویم کز غمت چون می طپد دل 371شمارهٔ ۵۷۶: زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار ...372شمارهٔ ۵۷۷: دوشم آورد از چمن باد صبا پیغام گل 373شمارهٔ ۵۷۸: می خرامد سوی بستان شاهد رعنای گل 374شمارهٔ ۵۷۹: سلام من الله فی کل حال 375شمارهٔ ۵۸۰: من بنده حقیر و تو سلطان محتشم 376شمارهٔ ۵۸۱: خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خ ...377شمارهٔ ۵۸۲: با غم و درد تو کنم دمبدم 378شمارهٔ ۵۸۳: ای ز روی تو ماه چارده کم 379شمارهٔ ۵۸۴: زهی رسیده تو را هر دم از خدای پیا ...380شمارهٔ ۵۸۵: ساری ست سر عشق در اعیان علی الدوا ...381شمارهٔ ۵۸۶: ز لعلش کام جستم داد دشنام 382شمارهٔ ۵۸۷: مایل به قامت تو بود طبع مستقیم 383شمارهٔ ۵۸۸: خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم 384شمارهٔ ۵۸۹: گر دهد بوی صحبت تو نسیم 385شمارهٔ ۵۹۰: ای دل ز دست برده به مشکین خط خودم 386شمارهٔ ۵۹۱: امروز ز شوقت همه سوز و همه دردم 387شمارهٔ ۵۹۲: معاذالله ازان شبها که بود از حد ب ...388شمارهٔ ۵۹۳: تند می راندی و می سوخت سراپای وجو ...389شمارهٔ ۵۹۴: نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم 390شمارهٔ ۵۹۵: نیایم سوی تو هر چند سوزد شوق دیدا ...391شمارهٔ ۵۹۶: چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم 392شمارهٔ ۵۹۷: چو آنم دسترس نبود که روزی دامنش گ ...393شمارهٔ ۵۹۸: نوید آمدنت می دهند هر روزم 394شمارهٔ ۵۹۹: نه صبر آنکه از خاک سر آن کوی برخی ...395شمارهٔ ۶۰۰: این چنین کز دیده و دل غرق آب و آت ...396شمارهٔ ۶۰۱: من غایبانه عاشق آن روی مهوشم 397شمارهٔ ۶۰۲: به ناخن سینه خود می خراشم 398شمارهٔ ۶۰۳: شدم دیوانه وان طفل پری پیکر نزد س ...399شمارهٔ ۶۰۴: سینه شکافم هر سحر کاید صبا زان من ...400شمارهٔ ۶۰۵: بنمای ساعد ز آستین آن دم که خواهی ...401شمارهٔ ۶۰۶: زار می نالم و کس نیست که گوید حال ...402شمارهٔ ۶۰۷: این چنین واله و شیدا که ز عشق تو ...403شمارهٔ ۶۰۸: ای که دیدی رخ آن دلبر پیمان شکنم 404شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جها ...405شمارهٔ ۶۱۰: می رسد عید و کشته آنم 406شمارهٔ ۶۱۱: گل شد حریم کویت از اشک لاله گونم 407شمارهٔ ۶۱۲: ای بی تو چو غنچه خون درونم 408شمارهٔ ۶۱۳: ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل ...409شمارهٔ ۶۱۴: تو شاه مسند حسنی و من گدای کمینم 410شمارهٔ ۶۱۵: خوش آنکه تو شب خواب کنی من بنشینم 411شمارهٔ ۶۱۶: چو نتوانم که با آن مه نشینم 412شمارهٔ ۶۱۷: نفس از درون و دیو ز بیرون زند رهم 413شمارهٔ ۶۱۸: بیا که وصل تو را از خدای می خواهم 414شمارهٔ ۶۱۹: من بیدل گهی ز آمد شد کویت نیاسایم 415شمارهٔ ۶۲۰: هستم ز جان غلامت اما گریز پایم 416شمارهٔ ۶۲۱: من آن نیم که زبان را به هرزه آلای ...417شمارهٔ ۶۲۲: شب تا به سحر گرد سر کوی تو پویم 418شمارهٔ ۶۲۳: عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم 419شمارهٔ ۶۲۴: بر سر کوی مغان بس بود این مرتبه ا ...420شمارهٔ ۶۲۵: نیستم چون یار ترکی گو ولی تا زنده ...421شمارهٔ ۶۲۶: مانده ام از یار دور و زنده ام 422شمارهٔ ۶۲۷: چشم منی و خانه تو چشم خانه ام 423شمارهٔ ۶۲۸: منزل نکرده دل هنوز اندر حریم سینه ...424شمارهٔ ۶۲۹: ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساخت ...425شمارهٔ ۶۳۰: ما به یادت نشسته خاموشیم 426شمارهٔ ۶۳۱: به مسجدی که خم ابروی تو را نگریم 427شمارهٔ ۶۳۲: ز آرزوی تو سرگشته در بیابانیم 428شمارهٔ ۶۳۳: هر چند تو شاه و ما گداییم 429شمارهٔ ۶۳۴: عمری ست دل به مهر و وفای تو بسته ...430شمارهٔ ۶۳۵: در هر گذر که بی گه و گاهی نشسته ا ...431شمارهٔ ۶۳۶: تنگ دل مانده به فکر دهن تنگ توام 432شمارهٔ ۶۳۷: چند روزی می برد بخت بد از کوی توا ...433شمارهٔ ۶۳۸: به ناز برمشکن چون نیازمند توییم 434شمارهٔ ۶۳۹: چنین کافتاده دور از جان خویشم 435شمارهٔ ۶۴۰: اگر چه پاره شد از غم هزار باره دل ...436شمارهٔ ۶۴۱: هر دم ار تیرت فتادی بر دلم 437شمارهٔ ۶۴۲: ای دلم از تو غرق خون دیده اشکبار ...438شمارهٔ ۶۴۳: خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم 439شمارهٔ ۶۴۴: شکر خدا که شیخ نیم، شیخ زاده هم 440شمارهٔ ۶۴۵: جان داغ تو دارد جگر غرقه به خون ه ...441شمارهٔ ۶۴۶: زهی رخسار و خطت آیت لطف و ستم با ...442شمارهٔ ۶۴۷: زهی قدت نهال گلشن چشم 443شمارهٔ ۶۴۸: عاشقم بیچاره ام درمانده ام 444شمارهٔ ۶۴۹: ز فرقت تو چه گویم چه ناتوان شده ا ...445شمارهٔ ۶۵۰: هر جا که کنم خانه هم خانه تو را ی ...446شمارهٔ ۶۵۱: بادی که گذارش به سر کوی تو یابم 447شمارهٔ ۶۵۲: نه نامه ای که در آنجا نشان نام تو ...448شمارهٔ ۶۵۳: خواهم که دمی در قدم آن پسر افتم 449شمارهٔ ۶۵۴: به کعبه رفتم و زانجا هوای کوی تو ...450شمارهٔ ۶۵۵: خیالی بود یارب دوش یا در خواب می ...451شمارهٔ ۶۵۶: خاک آن در که چو کحل بصرش می دارم 452شمارهٔ ۶۵۷: بسی سوزند ازان شمع دل افروزی که م ...453شمارهٔ ۶۵۸: گر چه بر دل ز غم عشق تو باری دارم 454شمارهٔ ۶۵۹: خوشم که رو به ملاقات یار خود دارم 455شمارهٔ ۶۶۰: هر شبی کز ماه مهرافروز خود یاد آو ...456شمارهٔ ۶۶۱: هر شب دم گرم از دل غمناک برآرم 457شمارهٔ ۶۶۲: چو می دور ازان لعل میگون خورم 458شمارهٔ ۶۶۳: دهی شراب که بر نغمه رباب خورم 459شمارهٔ ۶۶۴: وقت آن شد که ره دیر مغان برگیرم 460شمارهٔ ۶۶۵: من دلخسته هر دم بهر آن نازک بدن م ...461شمارهٔ ۶۶۶: گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریز ...462شمارهٔ ۶۶۷: من ای ساقی نه آنم کز می گلرنگ بگر ...463شمارهٔ ۶۶۸: نام آن ماه ندانم ز که نامش پرسم 464شمارهٔ ۶۶۹: بس که درد سر ز فریاد و فغان خود ک ...465شمارهٔ ۶۷۰: شبها که داغ فرقت آن ماه می کشم 466شمارهٔ ۶۷۱: ماه نه آن قومیم کز بار کسی گردن ک ...467شمارهٔ ۶۷۲: خیز تا رخت به سر منزل انصاف کشیم 468شمارهٔ ۶۷۳: نیاساید کس از افغان من جایی که من ...469شمارهٔ ۶۷۴: چو نتوانم که بر خوان وصالت میهمان ...470شمارهٔ ۶۷۵: در دور لبت بی می و پیمانه نباشم 471شمارهٔ ۶۷۶: چو نتوانم که بر خاک کف پایش جبین ...472شمارهٔ ۶۷۷: ز زلف تو رگی با جان و دل پیوسته م ...473شمارهٔ ۶۷۸: من بی صبر و دل کان شکل زیباهر زما ...474شمارهٔ ۶۷۹: چه حسن است این که گر هر دم رخت را ...475شمارهٔ ۶۸۰: بود آیا که من آن شکل همایون بینم 476شمارهٔ ۶۸۱: به راه توسنش صد نازنین را خاک می ...477شمارهٔ ۶۸۲: چون مرا دولت آن نیست که دیدار تو ...478شمارهٔ ۶۸۳: ز عشقت سینه بی غم نبینم 479شمارهٔ ۶۸۴: بس که شبها دور ازان گل خاک بر سر ...480شمارهٔ ۶۸۵: روی تو غایب از نظر گل را تماشا چو ...481شمارهٔ ۶۸۶: جدا ز لاله رخ خود بهار را چه کنم 482شمارهٔ ۶۸۷: غم رخم زرد می کند چه کنم 483شمارهٔ ۶۸۸: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا ...484شمارهٔ ۶۸۹: هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون ...485شمارهٔ ۶۹۰: من که با یاد رخت آن آستان مسکن کن ...486شمارهٔ ۶۹۱: هر زمانت پیش چشم خود تخیل می کنم 487شمارهٔ ۶۹۲: آرزوی دل خونین جگرانت خوانم 488شمارهٔ ۶۹۳: از عشق تبرا چه کنم چون نتوانم 489شمارهٔ ۶۹۴: تا با تو من دلشده یکجا ننشینم 490شمارهٔ ۶۹۵: سوی صحرا نی پی عیش و تماشا می روم 491شمارهٔ ۶۹۶: گر همی باشم به کنج خانه شیدا می ش ...492شمارهٔ ۶۹۷: از هر که نامت ای بت غماز بشنوم 493شمارهٔ ۶۹۸: اگر به کوی تو یک شب سری به خشت نه ...494شمارهٔ ۶۹۹: هر شب به پاسبان تو جان در میان نه ...495شمارهٔ ۷۰۰: من کیم تا رو به آن رخساره زیبا نه ...496شمارهٔ ۷۰۱: کی بود کی که ازین سوز درون باز ره ...497شمارهٔ ۷۰۲: هر دم ز تو بر سینه صد داغ جفا خوا ...498شمارهٔ ۷۰۳: چو نبود روی جانان دیده روشن نمی خ ...499شمارهٔ ۷۰۴: هر صبح خروشی ز دل تنگ برآریم 500شمارهٔ ۷۰۵: از چشم خوابناک تو بی خواب مانده ا ...501شمارهٔ ۷۰۶: دمی نگذرد کز غمت خون نگریم 502شمارهٔ ۷۰۷: به عارض تو ز ماه تمام چون گویم 503شمارهٔ ۷۰۸: بیا ای اشک تا بر روزگار خویشتن گر ...504شمارهٔ ۷۰۹: زلف تو عمر ماست می گویم 505شمارهٔ ۷۱۰: جز آنکه مهر تو را جا به جان خود ک ...506شمارهٔ ۷۱۱: به دیده ای که ز راه تو خار و خس چ ...507شمارهٔ ۷۱۲: کجا باشد چو تو شوخی کماندار و کمن ...508شمارهٔ ۷۱۳: همچو نقطه خال آن شیرین دهن 509شمارهٔ ۷۱۴: آن کان حسن بود و نبود از جهان نشا ...510شمارهٔ ۷۱۵: بیا ای ساقی مهوش بده جام می رخشان 511شمارهٔ ۷۱۶: تو در پرده نهان ای کعبه جان 512شمارهٔ ۷۱۷: بناز ای چشم شوخت فتنه خوبان ترکست ...513شمارهٔ ۷۱۸: هر کس که بیند آن لعل خندان 514شمارهٔ ۷۱۹: چند ز آشوب می فتنه برانگیختن 515شمارهٔ ۷۲۰: چند از دگران وصف جمال تو شنیدن 516شمارهٔ ۷۲۱: ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران 517شمارهٔ ۷۲۲: بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران 518شمارهٔ ۷۲۳: شد وزان سوی رزان باد خزان باز وزا ...519شمارهٔ ۷۲۴: بودم آن روز درین میکده از دردکشان 520شمارهٔ ۷۲۵: ای خاک نعل توسن تو تاج سرکشان 521شمارهٔ ۷۲۶: نه زهد آید مرا مانع ز بزم عشرت ان ...522شمارهٔ ۷۲۷: فزاید ز خط حسن نازک عذاران 523شمارهٔ ۷۲۸: ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنا ...524شمارهٔ ۷۲۹: حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن ...525شمارهٔ ۷۳۰: زهی ابرویت قبله پاک دینان 526شمارهٔ ۷۳۱: موسم عید و بهار خرم و شاه جهان 527شمارهٔ ۷۳۲: کنا شئون ذاتک فی وحدة البطون 528شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون 529شمارهٔ ۷۳۴: دل چشمه چشمه شد ز خدنگ تو و کنون 530شمارهٔ ۷۳۵: ز درد تا شده چشمت چو اشک ما گلگون 531شمارهٔ ۷۳۶: تبارک الله ازین شکل و شیوه موزون 532شمارهٔ ۷۳۷: ای با لب تو طوطی شیرین زبان زبون 533شمارهٔ ۷۳۸: صوفی چه فغان است که من این الی ای ...534شمارهٔ ۷۳۹: ای ز خورشید رخت تا ماه بعد المشرق ...535شمارهٔ ۷۴۰: بیا ای اهل دل را قرة العین 536شمارهٔ ۷۴۱: ای ز لعلت کامجو روح الامین 537شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرا ...538شمارهٔ ۷۴۳: مشو سنگین دلا مشغول چوگان باختن چ ...539شمارهٔ ۷۴۴: کشیده بود مه از حسن سر به چرخ بری ...540شمارهٔ ۷۴۵: پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذا ...541شمارهٔ ۷۴۶: ای ز عشقت صد بلا بر جان غم پرورد ...542شمارهٔ ۷۴۷: روزی که می سرشت فلک آب و خاک من 543شمارهٔ ۷۴۸: نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من 544شمارهٔ ۷۴۹: زان خط کرام الکاتبین تا خواند حسب ...545شمارهٔ ۷۵۰: با یار کوچ کرده که گوید پیام من 546شمارهٔ ۷۵۱: ای ز تو کوه کوه غم بر دل مبتلای م ...547شمارهٔ ۷۵۲: ای خاک پای توسنت افزوده آب روی من 548شمارهٔ ۷۵۳: نگار شوخ چشم تیز خشم تندخوی من 549شمارهٔ ۷۵۴: کس وصالت چنین نخواست که من 550شمارهٔ ۷۵۵: ای غمت شادکامی دل من 551شمارهٔ ۷۵۶: چه کمر بسته ای به کین با من 552شمارهٔ ۷۵۷: صوفی متاع صومعه رهن شراب کن 553شمارهٔ ۷۵۸: عاشقان را قوت جان از لعل شکرخند ک ...554شمارهٔ ۷۵۹: پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن 555شمارهٔ ۷۶۰: ای دیده بشنو گفت من نظاره آن رو م ...556شمارهٔ ۷۶۱: با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن 557شمارهٔ ۷۶۲: بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این 558شمارهٔ ۷۶۳: بیمار غمت را نفس بازپس است این 559شمارهٔ ۷۶۴: مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه ...560شمارهٔ ۷۶۵: هر سو مرو جولان کنان چابک سوارا ب ...561شمارهٔ ۷۶۶: مردم شکارا کین مجو با دوستداران ب ...562شمارهٔ ۷۶۷: این منم یارب ز درد عاشقی زار این ...563شمارهٔ ۷۶۸: الله الله کیست مست باده ناز این چ ...564شمارهٔ ۷۶۹: بیا جانا دل پر درد من بین 565شمارهٔ ۷۷۰: قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بی ...566شمارهٔ ۷۷۱: طره شبرنگ و جعد مشکسای خویش بین 567شمارهٔ ۷۷۲: جلوه آن شوخ و جولان سمند او ببین 568شمارهٔ ۷۷۳: ای به رخسار چو مه چشم و چراغ دگرا ...569شمارهٔ ۷۷۴: من و فکر تو چه بینم به جمال دگران 570شمارهٔ ۷۷۵: دل به جان درمانده وان جان جهان با ...571شمارهٔ ۷۷۶: هر بامداد کان مه راند سواره بیرون 572شمارهٔ ۷۷۷: مرو زین چشم تر ای اشک خونین دمبدم ...573شمارهٔ ۷۷۸: باز ترکش بسته آن ترک سوار آمد برو ...574شمارهٔ ۷۷۹: بازم اندیشه یاری ست که گفتن نتوان 575شمارهٔ ۷۸۰: یافتن پیش تو راهی نتوان 576شمارهٔ ۷۸۱: ای فلک تا کی دل و جان خرابی سوختن 577شمارهٔ ۷۸۲: گر چه تنگ آمد دل از فکر محال انگی ...578شمارهٔ ۷۸۳: ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن 579شمارهٔ ۷۸۴: مرا تا کی ز کشتن بیم کردن 580شمارهٔ ۷۸۵: برون ران ای سوار شوخ و قلب صد سپه ...581شمارهٔ ۷۸۶: بیا وز لب لعل جامم بگردان 582شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان 583شمارهٔ ۷۸۸: هر چند بینی عالمی صید کمند خویشتن 584شمارهٔ ۷۸۹: آمدم در دل اساس عشق محکم هم چنان 585شمارهٔ ۷۹۰: چو نای بر دل من تنگ شد فضای جهان 586شمارهٔ ۷۹۱: پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن 587شمارهٔ ۷۹۲: مگر وزید نسیمی ز سرو سیمبر من 588شمارهٔ ۷۹۳: تو جان پاکی سر به سر نی آب و خاک ...589شمارهٔ ۷۹۴: با این جمال همدم مستان عشق شو 590شمارهٔ ۷۹۵: تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو 591شمارهٔ ۷۹۶: ای به دلم گرفته جا دمبدم از نظر م ...592شمارهٔ ۷۹۷: یشهد الله اینما یبدو 593شمارهٔ ۷۹۸: شبی چون مه نمودی روی نیکو 594شمارهٔ ۷۹۹: ز هر سو بدانند و رویت نکو 595شمارهٔ ۸۰۰: دلا کام از لبش با چشم تر جو 596شمارهٔ ۸۰۱: گر سرم خاک گشت بر در تو 597شمارهٔ ۸۰۲: چون نیست بخت آنکه من یک دم شوم هم ...598شمارهٔ ۸۰۳: زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو 599شمارهٔ ۸۰۴: شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو 600شمارهٔ ۸۰۵: روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی ...601شمارهٔ ۸۰۶: چون به مسجد بینمت ای قبله من روی ...602شمارهٔ ۸۰۷: من کیستم که چشم گشایم به روی تو 603شمارهٔ ۸۰۸: گر به خطا کنم نگه یک سر مو به روی ...604شمارهٔ ۸۰۹: داری به جان من کمین ای من کمین هن ...605شمارهٔ ۸۱۰: ای دل و دیده هر دو خانه تو 606شمارهٔ ۸۱۱: تو آن مهی که برد خجلت آفتاب از تو 607شمارهٔ ۸۱۲: زهی چشم جهان بین روشن از تو 608شمارهٔ ۸۱۳: من برنخواهم داشت دل از مهر یاری ه ...609شمارهٔ ۸۱۴: ای دل من صید دام زلف تو 610شمارهٔ ۸۱۵: گر به پای سرو بخرامد قد رعنای او 611شمارهٔ ۸۱۶: آن ترک نیم مست که جان شد خراب او 612شمارهٔ ۸۱۷: غمزه ات کز سعی چشم است این همه بی ...613شمارهٔ ۸۱۸: یارب از جانم ببر مهر مه رخسار او 614شمارهٔ ۸۱۹: حبذا پیر مغان کز فیض جام پاک او 615شمارهٔ ۸۲۰: مرغ جان کردی هوای دانه های خال او 616شمارهٔ ۸۲۱: آن سرو که شادند جهانی به غم او 617شمارهٔ ۸۲۲: نامه سربسته آمد غنچه و مضمون او 618شمارهٔ ۸۲۳: بریز ای هجر خونم چند سوزی جان من ...619شمارهٔ ۸۲۴: می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو 620شمارهٔ ۸۲۵: چرخ اخضر کز دو چشم خاست موج خون د ...621شمارهٔ ۸۲۶: ای ز ابروانت متصل عشاق را محراب د ...622شمارهٔ ۸۲۷: دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر د ...623شمارهٔ ۸۲۸: ای اشک سرخ دمبدم از چشم تر مرو 624شمارهٔ ۸۲۹: ای پیر گشته بهر جوانان ز ره مرو 625شمارهٔ ۸۳۰: خوی که تو را ز تاب می ریخته از جب ...626شمارهٔ ۸۳۱: ای جاودان به صورت اعیان برآمده 627شمارهٔ ۸۳۲: گشاد از چهره مشکین برقع آن مه 628شمارهٔ ۸۳۳: به لطف قد ره دلها زد آن مه 629شمارهٔ ۸۳۴: ای ز همه صورت خوب تو به 630شمارهٔ ۸۳۵: سیب زنخدان تو را به ز به 631شمارهٔ ۸۳۶: میوه باغ بهشت بلکه ازان نیز به 632شمارهٔ ۸۳۷: ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه 633شمارهٔ ۸۳۸: آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا ب ...634شمارهٔ ۸۳۹: اینک سوار می رسد آن ترک کج کلاه 635شمارهٔ ۸۴۰: آن دو رخ را که نبینیم مگر ماه به ...636شمارهٔ ۸۴۱: همچو شمعم به زبان شعله زند آتش آه 637شمارهٔ ۸۴۲: حلقه زلفش گشاد باد سحرگاه 638شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه 639شمارهٔ ۸۴۴: دلم شبها کشد زان دام زلف آه 640شمارهٔ ۸۴۵: ای بر سریر حسن جم آیین و کی شکوه 641شمارهٔ ۸۴۶: منع سماع نغمه نی می کند فقیه 642شمارهٔ ۸۴۷: حدیث جم و جام لاغ است و لابه 643شمارهٔ ۸۴۸: آن که بالای تو را افراخته 644شمارهٔ ۸۴۹: ای خطت نقشی ز نو انگیخته 645شمارهٔ ۸۵۰: رسید از ره آن شاه خوبان پیاده 646شمارهٔ ۸۵۱: منم ز مهر تو شبها به فکر ماه فتاد ...647شمارهٔ ۸۵۲: زهی رویت ز هر رویی نموده 648شمارهٔ ۸۵۳: آن شیخ چه دیده ست که در خانه خزید ...649شمارهٔ ۸۵۴: مرا دلی ست به صد گونه درد پرورده 650شمارهٔ ۸۵۵: میفکن به روز دگر قتل بنده 651شمارهٔ ۸۵۶: ای گشته دلم هزار باره 652شمارهٔ ۸۵۷: آن شوخ رسید اینک و خلقی به نظاره 653شمارهٔ ۸۵۸: گوید نگار من چو ز هجران کنم گله 654شمارهٔ ۸۵۹: ساقی بیا که دارد اکنون به کف پیال ...655شمارهٔ ۸۶۰: گر بنالم ز دل خاره برآید ناله 656شمارهٔ ۸۶۱: خوشا می از کف آن ماه چارده ساله 657شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه 658شمارهٔ ۸۶۳: قبول خاص طلب چند بهر خاطر عامه 659شمارهٔ ۸۶۴: تعالی الله زهی شاه یگانه 660شمارهٔ ۸۶۵: مغنی به آواز چنگ و چغانه 661شمارهٔ ۸۶۶: منم امروز و اشک دانه دانه 662شمارهٔ ۸۶۷: شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه 663شمارهٔ ۸۶۸: گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پی ...664شمارهٔ ۸۶۹: آیینه باش و عکس رخش بین در آینه 665شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه 666شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده 667شمارهٔ ۸۷۲: رسید ترک من از تاب می عرق کرده 668شمارهٔ ۸۷۳: منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده 669شمارهٔ ۸۷۴: رخت که همچو گل از تاب می عرق کرده 670شمارهٔ ۸۷۵: منم اکنون به سر کوی وفا خاک شده 671شمارهٔ ۸۷۶: یا رب این منشور اقبال از کجا واصل ...672شمارهٔ ۸۷۷: تا بسته ای به طره عنبرفشان گره 673شمارهٔ ۸۷۸: ای سر زلف تو گره بر گره 674شمارهٔ ۸۷۹: ای طره تو خم خم و گیسو گره گره 675شمارهٔ ۸۸۰: باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه 676شمارهٔ ۸۸۱: بر برگ گل رقم ز خط عنبرین منه 677شمارهٔ ۸۸۲: هر کس که نیست زنده به عشق تو مرده ...678شمارهٔ ۸۸۳: ساقیا صاف می عیش به خودکامان ده 679شمارهٔ ۸۸۴: ای غمت هر لحظه جان ناتوانی سوخته 680شمارهٔ ۸۸۵: دل کان میان نازک با خود خیال بسته 681شمارهٔ ۸۸۶: ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته 682شمارهٔ ۸۸۷: کی بود جانم ز بند غم رهایی یافته 683شمارهٔ ۸۸۸: ای بی تو ز دیده خواب رفته 684شمارهٔ ۸۸۹: کیست می آید قبا پوشیده دامن بر زد ...685شمارهٔ ۸۹۰: برفت آن ماه و ما را در دل از وی ص ...686شمارهٔ ۸۹۱: نشاید ای مه خورشید رخ تو را روزه 687شمارهٔ ۸۹۲: خوش آن دو یار که دل صاف کرده چون ...688شمارهٔ ۸۹۳: چشم نگشایی ز ناز آخر چه ناز است ا ...689شمارهٔ ۸۹۴: گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله 690شمارهٔ ۸۹۵: اشکی که تو را بر گل رخسار دویده 691شمارهٔ ۸۹۶: بی منت کس راست نشد زان قد و بالا 692شمارهٔ ۸۹۷: عشق جانان نهاد خوان بلا 693شمارهٔ ۸۹۸: ای تو را رخ فتنه و بالا بلا 694شمارهٔ ۸۹۹: زان تازه خط سبز که بر لب فزوده ای 695شمارهٔ ۹۰۰: بازم طفیل خیل سگان نام برده ای 696شمارهٔ ۹۰۱: حسن خویش از روی خوبان آشکارا کرده ...697شمارهٔ ۹۰۲: ای سرو راستین که کله کج نهاده ای 698شمارهٔ ۹۰۳: ای کزان آرام جانها مانده تنها زند ...699شمارهٔ ۹۰۴: ای که مرا به صد جفا سینه فگار کرد ...700شمارهٔ ۹۰۵: جانا چه شد که چنگ جفا ساز کرده ای 701شمارهٔ ۹۰۶: رخ برافروخته ای ماه منور شده ای 702شمارهٔ ۹۰۷: الله الله چه نازنین شده ای 703شمارهٔ ۹۰۸: شبها من و خیال تو و کنج خانه ای 704شمارهٔ ۹۰۹: ای تو را چون من به هر ویرانه ای د ...705شمارهٔ ۹۱۰: گفتمش با لعل جان بخش از مسیحا کم ...706شمارهٔ ۹۱۱: لذت عشق فرو رفت مرا در رگ و پی 707شمارهٔ ۹۱۲: ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی 708شمارهٔ ۹۱۳: چند گردم بهر لیلی گرد حی 709شمارهٔ ۹۱۴: نشان نبود ز عهد الست و قول بلی 710شمارهٔ ۹۱۵: ای صورت زیبای تو مجموعه معنی 711شمارهٔ ۹۱۶: نسیم صبحدم ای روح بخش روح فزای 712شمارهٔ ۹۱۷: وای من وای من ز عشق تو وای 713شمارهٔ ۹۱۸: ساختم چشم راست بهر تو جای 714شمارهٔ ۹۱۹: بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی 715شمارهٔ ۹۲۰: نشان جام جم و آب خضر می طلبی 716شمارهٔ ۹۲۱: زارم از فرقت شیرین دهنی نوش لبی 717شمارهٔ ۹۲۲: ای بر سمن از سنبل تر بسته نقابی 718شمارهٔ ۹۲۳: به شهر نیکوان مسکین غریبی 719شمارهٔ ۹۲۴: عاشق و رندم و خراباتی 720شمارهٔ ۹۲۵: همچو مه طالع شدی در دیده منزل ساخ ...721شمارهٔ ۹۲۶: دل ز مهر دیگران برداشتی 722شمارهٔ ۹۲۷: ساقی بیا که به ز خودی عشق و بی خو ...723شمارهٔ ۹۲۸: مرید توام زان که جان را مرادی 724شمارهٔ ۹۲۹: هوای نیکوان عیش است و شادی 725شمارهٔ ۹۳۰: به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی 726شمارهٔ ۹۳۱: در لباس نیلگون تا جلوه کردی ای پر ...727شمارهٔ ۹۳۲: ای که از شاخ گل لطیف تری 728شمارهٔ ۹۳۳: به روی من از لطف بگشا دری 729شمارهٔ ۹۳۴: ای مرغ سحر چند کنی ناله و زاری 730شمارهٔ ۹۳۵: مرا بر دل است از تو چون کوه باری 731شمارهٔ ۹۳۶: کیم من بیدلی بی اعتباری 732شمارهٔ ۹۳۷: مرا بس بر سر میدان عشاق این سرافر ...733شمارهٔ ۹۳۸: زهی از خط سبزت تازه رسم فتنه انگی ...734شمارهٔ ۹۳۹: الله الله چه شوخ دیده کسی 735شمارهٔ ۹۴۰: ای که جز قتل محبان هنری نشناسی 736شمارهٔ ۹۴۱: لی حبیب عربی مدنی قرشی 737شمارهٔ ۹۴۲: با هر که غیر ماست چو شیر و شکر خو ...738شمارهٔ ۹۴۳: گهی در دل گهی در دیده باشی 739شمارهٔ ۹۴۴: باشد از شوب ریا مشرب رندان صافی 740شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی 741شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی 742شمارهٔ ۹۴۷: ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی 743شمارهٔ ۹۴۸: ای فسون چشم مستت مایه دیوانگی 744شمارهٔ ۹۴۹: نه خرد راست قصوری و نه دین را خلل ...745شمارهٔ ۹۵۰: نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی 746شمارهٔ ۹۵۱: می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی 747شمارهٔ ۹۵۲: زهی دور زلفت به هر چین دلی 748شمارهٔ ۹۵۳: به هر زمین که نشانی ز خیمه لیلی 749شمارهٔ ۹۵۴: سر تا به قدم غرقه دریای زلالی 750شمارهٔ ۹۵۵: ای مظهر حسن لایزالی 751شمارهٔ ۹۵۶: ز مشک تر خطی داری و خالی 752شمارهٔ ۹۵۷: ای باغ حسن را جمال تو خرمی 753شمارهٔ ۹۵۸: دارند جان و دل به تو هر یک تظلمی 754شمارهٔ ۹۵۹: ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی 755شمارهٔ ۹۶۰: سینه روزن روزن است از ناوک صیدافک ...756شمارهٔ ۹۶۱: آخر ای سرو خرامان ز کدامین چمنی 757شمارهٔ ۹۶۲: ای مرا از عشق تو در کار خود حیران ...758شمارهٔ ۹۶۳: خوش آنکه وارهاند ما را ز ما زمانی 759شمارهٔ ۹۶۴: وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی 760شمارهٔ ۹۶۵: تو شمع مجلس انسی و شاه عالم جانی 761شمارهٔ ۹۶۶: هر چند ز چشم ما نهانی 762شمارهٔ ۹۶۷: ای فتنه چشم تو جهانی 763شمارهٔ ۹۶۸: به کوی می فروشان خرده بینی 764شمارهٔ ۹۶۹: نی کیست همدمی شده از خویشتن تهی 765شمارهٔ ۹۷۰: به فکرت خواستم کز سر وحدت یابم آگ ...766شمارهٔ ۹۷۱: ز چشمت چشم آن دارم که گاهی 767شمارهٔ ۹۷۲: هر نازنین که بینم جولان کنان به ر ...768شمارهٔ ۹۷۳: ای که در پرده به بازار جهان می آی ...769شمارهٔ ۹۷۴: هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی 770شمارهٔ ۹۷۵: عجب مطبوع و موزونی عجب زیبا و رعن ...771شمارهٔ ۹۷۶: دل برد ز من فتنه گری عشوه نمایی 772شمارهٔ ۹۷۷: ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی 773شمارهٔ ۹۷۸: شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی 774شمارهٔ ۹۷۹: گر بدانی که چها می کشم از درد جدا ...775شمارهٔ ۹۸۰: از سبزه بر گل خط می فزایی 776شمارهٔ ۹۸۱: سینه ام را چاک کن وآنجا درآی 777شمارهٔ ۹۸۲: هر سر مو بر دل من گر زبانی داشتی 778شمارهٔ ۹۸۳: گفتی بگوی عاشق و بیمار کیستی 779شمارهٔ ۹۸۴: در دل چاکم درون از چشم روشن آمدی 780شمارهٔ ۹۸۵: کاش من بیدل از سگان تو بودی 781شمارهٔ ۹۸۶: من آواره را گر دل به جای خویشتن ب ...782شمارهٔ ۹۸۷: شنیده ام که به گلچهره ای نظر داری 783شمارهٔ ۹۸۸: اگر چه در لب جانبخش انگبین داری 784شمارهٔ ۹۸۹: ز شهر تن نکنی دل به ملک جان نرسی 785شمارهٔ ۹۹۰: ای غمت آرزوی جان کسی 786شمارهٔ ۹۹۱: ای سرشک من ز لعلت با می گلگون یکی 787شمارهٔ ۹۹۲: ای دو چشمت در ستیز و کین یکی 788شمارهٔ ۹۹۳: خیل بتان برون ز شمار است و شه یکی 789شمارهٔ ۹۹۴: بر سر آن کو سر من خاک بودی کاشکی 790شمارهٔ ۹۹۵: قسم به صفوت جام و صفای جوهر می 791شمارهٔ ۹۹۶: ای به بالا همانک می دانی 792شمارهٔ ۹۹۷: آسوده دلا حال دل زار چه دانی 793شمارهٔ ۹۹۸: با همه سنگدلان ساغر گلرنگ زنی 794شمارهٔ ۹۹۹: گاهی ز هجر چشم مرا خون فشانی کنی 795شمارهٔ ۱۰۰۰: تا کیم خاطر آسوده به غم رنجه کنی 796شمارهٔ ۱۰۰۱: هر دم به دیده دگری خانه می کنی 797شمارهٔ ۱۰۰۲: جانا چه شد که پرسش یاران نمی کنی 798شمارهٔ ۱۰۰۳: تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوی 799شمارهٔ ۱۰۰۴: بازم ز دیده ای گل خندان چه می رو ...800شمارهٔ ۱۰۰۵: از مهر ما متاب رخ ای ترک ماهروی 801شمارهٔ ۱۰۰۶: اگر وصف مه می کنم مه تویی 802شمارهٔ ۱۰۰۷: نازنینا ز نیاز شبم آگاه تویی 803شمارهٔ ۱۰۰۸: با چنین قامت و بالا که تویی 804شمارهٔ ۱۰۰۹: این چنین خوب و نازنین که تویی 805شمارهٔ ۱۰۱۰: بس که در جان فگار و چشم بیدارم ت ...806شمارهٔ ۱۰۱۱: ای صبا گر یاد مهجوران ناشادش دهی 807شمارهٔ ۱۰۱۲: اغیار را مدام می از جام زر دهی 808شمارهٔ ۱۰۱۳: ای عمر گرانمایه و ای جان گرامی 809شمارهٔ ۱۰۱۴: هر قطره می لعل که ریزد به زمینی 810شمارهٔ ۱۰۱۵: هر زمان از دور رخ بنمایی و پنهان ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ