کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن نه خط است که گرد رخ زیباش گرفت

    دل ما سوخت بسی دود دل ماش گرفت

    طوطیانند فرو برده به شکر منقار

    یا خط سبز لب لعل شکرخاش گرفت

    نقش پابوس ویم نیست همین بس که چو شد

    در رهش سوده تنم نقش کف پاش گرفت

    نه دل است این به برم بلکه دلم از غم عشق

    شد جدا قطره ای از خون جگر جاش گرفت

    گفت دامان وصالت بنهم بر کف و رفت

    اشک من گوشه دامان به تقاضاش گرفت

    ساقی امروز به نقدم قدحی چند بده

    رغم آن را که غم نسیه فرداش گرفت

    دل در آن زلف سیه شد بگسل جامی ازو

    بر حذر باش ز دیوانه که سوداش گرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha