کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست

    جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست

    کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود

    چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست

    چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان

    چون کنم جانا که جز نام تو هیچم یاد نیست

    ای فلک اندوه شیرین بر دل خسرو منه

    کین بضاعت را خریداری به از فرهاد نیست

    گر رسد صد زخم ازو بر جان دلا افغان مکن

    زانکه خوی نازکش را طاقت فریاد نیست

    گرم می بینم به مهر خود دل آن مه ولی

    مهر خوبان را چو صبر عاشقان بنیاد نیست

    بر سر راهش فتادم دی که داد من بده

    گفت جامی خیز کاندر دین خوبان داد نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha