کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه خلقی ز تو در دام بلا افتاده ست

    هیچ کس را نه فتاد آنچه مرا افتاده ست

    دلم از جا تنم از پای فتاده ست ببین

    که مرا در غم عشق تو چها افتاده ست

    همه جا برق جمال تو درخشید ولی

    شعله آن همه در خرمن ما افتاده ست

    هر کجا در چمن از شوق تو آهی زده ایم

    بال و پر سوخته مرغی ز هوا افتاده ست

    زخم تو بر دگران آمده من مرده ز رشک

    ای عجب تیر کجا صید کجا افتاده ست

    حال چاک جگر ریش چه داند شوخی

    کش همین چاک به دامان قبا افتاده ست

    گفته ای جامی محنت زده بی ما چون است

    چون بود حال کسی کز تو جدا افتاده ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha