جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۱۸۶: گر چه خلقی ز تو در دام بلا افتاده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه خلقی ز تو در دام بلا افتاده ست هیچ کس را نه فتاد آنچه مرا افتاده ست دلم از جا تنم از پای فتاده ست ببین که مرا در غم عشق تو چها افتاده ست همه جا برق جمال تو درخشید ولی شعله آن همه در خرمن ما افتاده ست هر کجا در چمن از شوق تو آهی زده ایم بال و پر سوخته مرغی ز هوا افتاده ست زخم تو بر دگران آمده من مرده ز رشک ای عجب تیر کجا صید کجا افتاده ست حال چاک جگر ریش چه داند شوخی کش همین چاک به دامان قبا افتاده ست گفته ای جامی محنت زده بی ما چون است چون بود حال کسی کز تو جدا افتاده ست جامی هروی