به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چرخ را جامی نگون دان کز می عشرت تهی ست
باده از جام تهی جستن نشان ابلهی ست
مرد جاهل جاه گیتی را لقب دولت نهد
همچنان کاماس بیند طفل و گوید فربهی ست
از بقا گردون قبایی بر قد یک تن ندوخت
خلعتی بس فاخر آمد عمر عیبش کوتهی ست
نیست شاخ میوه دار ایمن ز سنگ ناکسان
خوش تهیدستی که او آزاده چون سرو سهی ست
خوش برآ با قطع و وصل باغبان همچون نهال
گر تو را زین باغ پر آسیب امید بهی ست
راه بس باریک و شب تاریک و دزدان در کمین
بی دلیلی عزم ره کردن دلیل بی رهی ست
هر که چون جامی درین ره شد ز ما و من تهی
گر به صورت مبتدی باشد به معنی منتهی ست
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.