کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دردمندم عاجزم بیمار و تنها و غریب

    حال خود مشروح گفتم وقت لطف است ای طبیب

    هر شفا در حقه غیب است و آن در دست توست

    حقه بگشا و کرامت کن شفایی عن قریب

    جوشش دریای فضلت نیک و بد را شامل است

    گرچه از بد بدترم حاشا که مانم بی نصیب

    عاشق بیمار را وصل حبیب آمد علاج

    زآستانت چون روم چون هم طبیبی هم حبیب

    با تو دستاویز من تنهایی و غربت بس است

    با غریبان لطف و رحمت نیست از خویت غریب

    عمر شیرین عیش خوش از دولت وصل تو بود

    لا بقائی بعده یحلو و لا عیشی یطیب

    بنده جامی را به مسکینان این درگاه بخش

    استجب هذاالدعا فی شانه یا مستجیب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha