کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر بدانی قیمت یک تار موی خویش را

    کی دهی بر باد زلف مشکبوی خویش را

    آمدی با روی از گل تازه تر دوشم به خواب

    تازه کردی در دل من آرزوی خویش را

    تا نگردد گل ز اشکم زین همه دل کز بتان

    می ربایی فرش سنگ انداز کوی خویش را

    باغبان در چشم من عکس رخ و زلف تو دید

    لاله و سنبل نشاند اطراف جوی خویش را

    خاطرم ز آلایش زهد ریایی شد ملول

    یک دو کاسه درد خواهم شست و شوی خویش را

    ای که گویی خوی ازان بت می توانی باز کرد

    رو که من به می شناسم از تو خوی خویش را

    می دهم گفتم بهای خاک کویت آبروی

    گفت رو جامی نگهدار آبروی خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha