کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق عالمسوز ما بر هم زند تدبیر را
    جذبهٔ سرشار ما از هم کند زنجیر را
    بسکه شورش در دماغ طفل ما جا کرده است
    باز در پستان مادر می کند خون شیر را
    گاه در عین جلا بر شعله می پیچد چو دود
    می برد از نالهٔ ما آه ما تأثیر را
    نیست بیجا در شکنج زلف، دل را جستجو
    کعبه رو بیهوده کی سر می کند شبگیر را
    کرد چاک سینهٔ ما قدر ابرو را بلند
    می دهد زخم نمایان آبرو شمشیر را
    سیر گلشن با می و شاهد کند کس را جوان
    ورنه هر یک غنچه پیکانی است در دل، پیر را
    می شود دل خون ز فکر خنجر مژگان او
    سایهٔ آن زلف می پیچد به پا نخجیر را
    چون رسد مژگان خونریزش مصور را به یاد
    می کند بیدار از خواب عدم تصویر را
    در خیال کعبهٔ دیدار و راه مشکلش
    می کند یک رفتن از خود کار صد شبگیر را
    بند نتوان کرد ای ناصح سعیدا را به پند
    بارها دیوانهٔ ما کنده این زنجیر را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha