به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد

2090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سفر هوشوران زود تمامی دارد
باده کم نشئه چو افتد رگ خامی دارد
بادهٔ عشق بنوشید و مترسید که این
نه شرابی است که تا حشر تمامی دارد
زلف چون بند کند پای دلی در زنجیر
زینهارش که بگویید گرامی دارد
از برای مدد قافیه و حسن ردیف
هر زمان عرض به جامی و نظامی دارد
چه بلاها که سعیدا نکشیده است از او
باز در خدمت او قصد غلامی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴۱: مردی که در این ره، دل آگاه ندارد 2شمارهٔ ۲۴۲: سفر هوشوران زود تمامی دارد 3شمارهٔ ۲۴۳: هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد 4شمارهٔ ۲۴۴: سرمه کی طاقت آن چشم پر از ناز آرد 5شمارهٔ ۲۴۵: جهان تو را به سر انکسار می آرد 6شمارهٔ ۲۴۶: صبحدم از شب وصل تو اثر می آرد 7شمارهٔ ۲۴۷: چه [دلبری] است که هرگاه ناز می آر ...8شمارهٔ ۲۴۸: ذکر تو هوش [و] فکر تو از خویش می ...9شمارهٔ ۲۴۹: در خاطری که آن بت عیار بگذرد 10شمارهٔ ۲۵۰: از یک نظر لطف که آن مهر لقا کرد 11شمارهٔ ۲۵۱: رفت از حریم دیده و دل را کباب کرد 12شمارهٔ ۲۵۲: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 13شمارهٔ ۲۵۳: نشئهٔ سرشار چشم مست ساقی کار کرد 14شمارهٔ ۲۵۴: در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کر ...15شمارهٔ ۲۵۵: داغ را چون لاله اجزای بدن خواهیم ...16شمارهٔ ۲۵۶: کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد 17شمارهٔ ۲۵۷: خرمی ز این دو روزه جان نتوان کرد 18شمارهٔ ۲۵۸: دی صبا قصهٔ آن کاکل پیچان می کرد 19شمارهٔ ۲۵۹: موج خیز گریهٔ ما چشم تر بار آورد 20شمارهٔ ۲۶۰: نی همین در نی از آن لب ناله حسرت ...21شمارهٔ ۲۶۱: آنچه قسمت کرده هر کس روزی خود می ...22شمارهٔ ۲۶۲: چون ز خون عاشق آن رخساره گل، مل م ...23شمارهٔ ۲۶۳: فیض از کوچهٔ معشوقه هوا می گیرد 24شمارهٔ ۲۶۴: رخش روزی که طعن رنگ با لعل بدخشان ...25شمارهٔ ۲۶۵: همت چو دست گیرد رطل گران توان زد 26شمارهٔ ۲۶۶: صدای خستگان جان و دل اندوهگین سوز ...27شمارهٔ ۲۶۷: اگر تو را هوس آیینه دار برخیزد 28شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...29شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 30شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...31شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...32شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 33شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...34شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...35شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...36شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 37شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...38شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 39شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...40شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 41شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...42شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 43شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 44شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 45شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 46شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...47شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 48شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 49شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...50شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...51شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 52شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...53شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 54شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 55شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...56شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...57شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...58شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 59شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 60شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...61شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...62شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 63شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...64شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...65شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 66شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...67شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 68شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 69شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 70شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 71شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...72شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 73شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 74شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...75شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 76شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...77شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 78شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 79شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...80شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...81شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...82شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...83شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 84شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 85شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 86شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...87شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 88شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 89شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 90شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...91شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...92شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 93شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...94شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...95شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...96شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 97شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 98شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...99شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...100شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 101شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...102شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...103شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...104شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...105شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 106شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 107شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 108شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 109شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 110شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 111شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...112شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 113شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 114شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 115شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 116شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...117شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...118شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...119شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...120شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 121شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...122شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 123شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 124شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...125شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 126شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 127شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...128شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...129شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 130شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 131شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...132شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 133شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 134شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...135شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 136شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 137شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...138شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 139شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...140شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 141شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 142شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 143شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 144شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...145شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...146شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...147شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 148شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 149شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 150شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...151شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...152شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 153شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 154شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...155شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...156شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...157شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...158شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 159شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...160شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 161شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...162شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...163شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 164شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 165شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 166شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 167شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 168شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 169شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...170شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 171شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 172شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...173شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...174شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 175شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 176شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...177شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...178شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 179شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...180شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...181شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 182شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...183شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...184شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...185شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 186شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...187شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...188شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...189شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 190شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 191شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 192شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 193شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 194شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 195شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...196شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...197شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 198شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...199شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...200شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...201شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...202شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 203شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...204شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 205شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 206شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...207شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 208شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 209شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 210شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 211شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...212شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...213شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...214شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 215شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...216شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 217شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...218شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...219شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 220شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...221شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...222شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...223شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 224شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...225شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 226شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 227شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...228شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...229شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 230شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 231شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...232شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 233شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 234شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...235شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...236شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...237شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...238شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...239شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 240شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...241شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...242شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 243شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 244شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 245شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 246شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 247شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 248شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 249شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 250شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 251شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 252شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...253شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 254شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...255شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 256شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 257شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...258شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...259شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 260شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 261شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...262شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...263شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...264شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 265شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 266شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 267شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 268شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...269شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...270شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 271شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 272شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 273شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 274شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...275شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...276شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 277شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...278شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 279شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 280شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...281شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 282شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...283شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 284شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...285شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 286شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...287شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 288شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 289شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 290شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...291شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...292شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 293شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...294شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 295شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 296شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 297شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...298شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 299شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 300شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...301شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...302شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 303شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...304شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...305شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...306شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 307شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...308شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...309شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...310شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...311شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 312شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...313شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 314شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 315شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 316شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 317شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...318شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...319شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 320شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...321شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 322شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 323شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...324شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 325شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...326شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 327شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 328شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 329شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 330شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 331شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 332شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...333شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...334شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 335شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 336شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 337شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 338شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ