کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای
    آسمان، طفل مسیحای تو را گهواره ای
    چون توان سیر گلی کردن که از نازک دلی
    نیستش از چشم نرگس طاقت نظاره ای
    می توانم گفت در میدان ما صاحب دمی
    گر توانی کرد یک دم چارهٔ بیچاره ای
    چند باشم همچو بلبل بی نوا در این چمن
    یا چو گل در قید گلشن با دل صد پاره ای؟
    اشک من هم می تواند یک دلی را نرم کرد
    گر کند باران نیسان سبز سنگ خاره ای
    یار بی رحم است و قادر هر چه می خواهد می کند
    نیست جز بیچارگی اینجا سعیدا چاره ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha