به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعیدا یزدی

سعیدا یزدیغزل هاشمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد

2200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد
دیوانه را مقام تسلی نمی رسد
تا کی به رود نیل زنی خرقه ای عزیز
کس با خدا به جامهٔ نیلی نمی رسد
چشمی ز غیر بسته چو موسی عصا کشی
باید وگرنه کس به تجلی نمی رسد
بر آب گر روی و در آتش وطن کنی
موسی نمی شوی [و] خلیلی نمی رسد
از دست روزگار سعیدا چه گل چه خار
آن رو کدام روست که سیلی نمی رسد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶۸: مکن باور که نفس از جا ز سستی برنم ...2شمارهٔ ۲۶۹: مجنون به گرد خیمهٔ لیلی نمی رسد 3شمارهٔ ۲۷۰: تا چون نیم به لب، لب جانان نمی رس ...4شمارهٔ ۲۷۱: خوش آن روزی که سر در راه آن ناآشن ...5شمارهٔ ۲۷۲: رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد 6شمارهٔ ۲۷۳: شوم دیوانه اش مجنون به من گر همسف ...7شمارهٔ ۲۷۴: به ناز دل ز تو بردن خوش است خوش ب ...8شمارهٔ ۲۷۵: مروت های گردون جور و احسانش ستم ب ...9شمارهٔ ۲۷۶: مانند کوی جانان کوی دگر نباشد 10شمارهٔ ۲۷۷: اگر آن مه برآید صبح صادق، شام من ...11شمارهٔ ۲۷۸: هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد 12شمارهٔ ۲۷۹: می تلخ و چمن پرگل، ساقی نمکین باش ...13شمارهٔ ۲۸۰: سیلی که در این راه گذر داشته باشد 14شمارهٔ ۲۸۱: گر مطلب تو جنگ است صلح و صفا چه ب ...15شمارهٔ ۲۸۲: کسی گرد کوی تو گردیده باشد 16شمارهٔ ۲۸۳: به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد 17شمارهٔ ۲۸۴: دل ها به یاد صحبت مستان کباب شد 18شمارهٔ ۲۸۵: نقاش طرح صورت آن را چسان کشد 19شمارهٔ ۲۸۶: از نگاه غیرجانان چهره در هم می کش ...20شمارهٔ ۲۸۷: از خود گذشته منت دوران نمی کشد 21شمارهٔ ۲۸۸: آن نگاه آشنای مشکل آسانت چه شد 22شمارهٔ ۲۸۹: پای بر نرگس نهادی چشم بلبل تازه ش ...23شمارهٔ ۲۹۰: دگر ساقی به بزم ما چنان مستانه می ...24شمارهٔ ۲۹۱: خارخار دل کجا در دیدهٔ ما می خلد 25شمارهٔ ۲۹۲: به من نه نامه از آن شوخ دلنواز آم ...26شمارهٔ ۲۹۳: باز تا در چمن آن سرو خرامان آمد 27شمارهٔ ۲۹۴: ز هجرش جان به کار آمد نیامد 28شمارهٔ ۲۹۵: سبزه ای جز آه کی از خاک مجنون می ...29شمارهٔ ۲۹۶: خط رخسار تو را گرچه ز بر باید خوا ...30شمارهٔ ۲۹۷: دار نی در کشتن منصور برپا کرده ان ...31شمارهٔ ۲۹۸: زان زمانی که تن و روح روانم دادند 32شمارهٔ ۲۹۹: گلرخانی که سراسر رو گلزار خودند 33شمارهٔ ۳۰۰: خوش آن کسان که به فکر دل فگار خود ...34شمارهٔ ۳۰۱: خوش به آسانی به آخر راه مشکل می ب ...35شمارهٔ ۳۰۲: نی چو پروانه همه ز آتش نسبت سوزند 36شمارهٔ ۳۰۳: دلبران چون به هوس رشتهٔ جان می سو ...37شمارهٔ ۳۰۴: آن که پشت دست رد بر نقره و زر می ...38شمارهٔ ۳۰۵: هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند 39شمارهٔ ۳۰۶: موج دریای جنون کی دست بر دل می زن ...40شمارهٔ ۳۰۷: [تیر] ماهت فصل نوروزی کند 41شمارهٔ ۳۰۸: هر که یاد قامت آن سروبالا می کند 42شمارهٔ ۳۰۹: هر کس نظر به سوی تو از دور می کند 43شمارهٔ ۳۱۰: لعلش که کار بوسه به انداز می کند 44شمارهٔ ۳۱۱: رمزی است این که شمع فروزنده می کن ...45شمارهٔ ۳۱۲: آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند 46شمارهٔ ۳۱۳: کی فرنگی با مسلمانی نهانی می کند 47شمارهٔ ۳۱۴: کسان که سود و زیان را در این جهان ...48شمارهٔ ۳۱۵: خوبان نه ناز [بیهده] آغاز می کنند 49شمارهٔ ۳۱۶: شیشه و پیمانه و دل غم ز هم کم می ...50شمارهٔ ۳۱۷: روشندلان که آخر دم از جهان روند 51شمارهٔ ۳۱۸: هر آن صید کز دام غافل نشیند 52شمارهٔ ۳۱۹: چند در اندیشهٔ دنیا و دین خواهیم ...53شمارهٔ ۳۲۰: ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی ت ...54شمارهٔ ۳۲۱: دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بو ...55شمارهٔ ۳۲۲: جسم ما از ناتوانی جان نمی گیرد به ...56شمارهٔ ۳۲۳: خانهٔ نفس من خراب شود 57شمارهٔ ۳۲۴: چشم او را نگذارید که هشیار شود 58شمارهٔ ۳۲۵: هر بتی قبله نمای دل دانا نشود 59شمارهٔ ۳۲۶: هر که غافل یک نفس شد صاحب دم کی ش ...60شمارهٔ ۳۲۷: دل ز بیداد غم خوبان مصفا می شود 61شمارهٔ ۳۲۸: کار، کی از آتش رخسارهٔ گل می شود 62شمارهٔ ۳۲۹: صفای وقت جهان چون به ما نمی خواهد 63شمارهٔ ۳۳۰: ز عاشق، صبر، تسکین از دل دیوانه م ...64شمارهٔ ۳۳۱: دلم را همنشین یاری جهان گردیده می ...65شمارهٔ ۳۳۲: هر که در این در ز راه صدق درآید 66شمارهٔ ۳۳۳: اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آ ...67شمارهٔ ۳۳۴: ز ما کسی که نهان کرده روی خویش نم ...68شمارهٔ ۳۳۵: رود یوسف دگر در چه گر آن مشکین رس ...69شمارهٔ ۳۳۶: هر که از خود فرود می آید 70شمارهٔ ۳۳۷: گدا که بر سر راه بخیل می آید 71شمارهٔ ۳۳۸: نه جانان کشته اش را از پی نظاره م ...72شمارهٔ ۳۳۹: دلا گنج روانی سوی این ویرانه می آ ...73شمارهٔ ۳۴۰: کس به دور نرگس مست تو هشیاری ندید 74شمارهٔ ۳۴۱: هر نفس در کوی جانان کوه غم باید ب ...75شمارهٔ ۳۴۲: بی برگ شو چو نی به نوا می توان رس ...76شمارهٔ ۳۴۳: مگر که بوی گل و لاله [از] هوا جوش ...77شمارهٔ ۳۴۴: فقر، دل های سیه را کرده است اکثر ...78شمارهٔ ۳۴۵: همین نه نرگس تنها گشاده چشم سفید 79شمارهٔ ۳۴۶: نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ 80شمارهٔ ۳۴۷: شد زخم تیغ تیز تو در کام جان لذیذ 81شمارهٔ ۳۴۸: بی صفت گر شود این جان علایق آثار 82شمارهٔ ۳۴۹: شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار 83شمارهٔ ۳۵۰: ساقیا ساغر شراب بیار 84شمارهٔ ۳۵۱: در به در گردیده دشمن روبرو گردیده ...85شمارهٔ ۳۵۲: یاد خود سعی کن و از دل آگاه ببر 86شمارهٔ ۳۵۳: چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر 87شمارهٔ ۳۵۴: در ذکر تو دیدم در و دیوار قلندر 88شمارهٔ ۳۵۵: نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر 89شمارهٔ ۳۵۶: سینهٔ ریش است قانون، بانگ نی معنی ...90شمارهٔ ۳۵۷: یار من درد و کبابم دل و می خون جگ ...91شمارهٔ ۳۵۸: در جهانی کاو متاع فخر او باشد غرو ...92شمارهٔ ۳۵۹: خدا حاضر خدا ناظر چه در باطن چه د ...93شمارهٔ ۳۶۰: در نگاه بت خودکام نمی باشد مهر 94شمارهٔ ۳۶۱: صبحدم تا شده بیرون ز افق، خاور مه ...95شمارهٔ ۳۶۲: چو آب در دل هر سنگدل برو جا گیر 96شمارهٔ ۳۶۳: بشنوید این نکته را ای اهل راز 97شمارهٔ ۳۶۴: خوابیده مست و بیخود امروز در بر ن ...98شمارهٔ ۳۶۵: به هوس باز جوان پیر نگردد هرگز 99شمارهٔ ۳۶۶: عهد کردم ز جهان کام نگیرم هرگز 100شمارهٔ ۳۶۷: سخن از میکده و ساقی و جام است امر ...101شمارهٔ ۳۶۸: مژده آمد که تو را کام روا شد امرو ...102شمارهٔ ۳۶۹: نچشیده است شراب مزهٔ کام هنوز 103شمارهٔ ۳۷۰: غرق دریای گنه کردند مغفورم هنوز 104شمارهٔ ۳۷۱: نیست راهی خنده را بر آن لب میگون ...105شمارهٔ ۳۷۲: رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز 106شمارهٔ ۳۷۳: ز درد ما نه همین آشنا کند پرهیز 107شمارهٔ ۳۷۴: با چنین دل چون توانم کرد جانان را ...108شمارهٔ ۳۷۵: در کفر حق پرست شو آن گه خداشناس 109شمارهٔ ۳۷۶: از حیات ابد آن روح روان ما را بس 110شمارهٔ ۳۷۷: پای انداز ز پا افتاده دامان است ب ...111شمارهٔ ۳۷۸: می برندش به همان راه که آمد واپس 112شمارهٔ ۳۷۹: کاکل خود را ببین از پیچ و تاب ما ...113شمارهٔ ۳۸۰: اشکی که به گلشن چمن آرا نکند کس 114شمارهٔ ۳۸۱: خورشیدوشی در به دری را چه کند کس 115شمارهٔ ۳۸۲: چشمی که گهربار نباشد چه کند کس 116شمارهٔ ۳۸۳: ساقیا در گرد کن جام پیاپی زود باش 117شمارهٔ ۳۸۴: سبزهٔ خط گو دمید آشفته چون سنبل م ...118شمارهٔ ۳۸۵: پر کن از خون جام، صهبا گر نباشد گ ...119شمارهٔ ۳۸۶: چرخ با ما دل مصفا گر نباشد گو مبا ...120شمارهٔ ۳۸۷: آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش 121شمارهٔ ۳۸۸: ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش 122شمارهٔ ۳۸۹: چرا پر است ز عالم، دل خریدارش 123شمارهٔ ۳۹۰: اگر چون خضر می بخشند جان را بر شه ...124شمارهٔ ۳۹۱: من و آن قامت شوخی که در هنگام جول ...125شمارهٔ ۳۹۲: دارم بتی که کار نظر نیست دیدنش 126شمارهٔ ۳۹۳: یک قامت بلند به هر می کشیدنش 127شمارهٔ ۳۹۴: خط سبزی تماشا کردم از رخسار گلگون ...128شمارهٔ ۳۹۵: یار ما بنمود رو شد در حجاب از پرت ...129شمارهٔ ۳۹۶: اگر به دست من افتد دوباره ساغر عی ...130شمارهٔ ۳۹۷: هر دم روم ز هوش و کنم خیر باد خوی ...131شمارهٔ ۳۹۸: برداشتیم چو نظر از اعتبار خویش 132شمارهٔ ۳۹۹: [دیدم تو را و رفتم] یک باره از بر ...133شمارهٔ ۴۰۰: بریده ام ز دو عالم به ارهٔ خلاص 134شمارهٔ ۴۰۱: کو چنان حالی که سازد از چنین حالم ...135شمارهٔ ۴۰۲: من دیده ام آن را که مکانی نیست مش ...136شمارهٔ ۴۰۳: کدام تن که بود از خیال سر خالص 137شمارهٔ ۴۰۴: من به چشم و رخ آن سرو روانم مخلص 138شمارهٔ ۴۰۵: دلا پادشاهی گدایی است محض 139شمارهٔ ۴۰۶: کند ز جوهر معنی مرا بیان عارض 140شمارهٔ ۴۰۷: یا من فتح باسمک باب السلام فیض 141شمارهٔ ۴۰۸: نیست گل الفتی در چمن اختلاط 142شمارهٔ ۴۰۹: در جهان هرگز دلا منشین ز پای احتی ...143شمارهٔ ۴۱۰: آخر دمید بر رخ جانان، بهار خط 144شمارهٔ ۴۱۱: گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط 145شمارهٔ ۴۱۲: می رود آخر چو از تن پس ز تن جان ر ...146شمارهٔ ۴۱۳: خویش را یکبارگی تا سختم از دل ودا ...147شمارهٔ ۴۱۴: ای ز ایراد قلم هم نفسانت مرفوع 148شمارهٔ ۴۱۵: نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ 149شمارهٔ ۴۱۶: بر کف آیینه نه دستی دگر بردار ایا ...150شمارهٔ ۴۱۷: پیش رویش کرد پنهان مهر در روزن چر ...151شمارهٔ ۴۱۸: ترک دنیا کن و از دنیا ملاف 152شمارهٔ ۴۱۹: چو نیست معنی باطن به تخت و جاه مل ...153شمارهٔ ۴۲۰: ماه ما بالذات یک ماه است و اسما م ...154شمارهٔ ۴۲۱: تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف 155شمارهٔ ۴۲۲: گوشه ای نیست که آن جا نرسد پای فر ...156شمارهٔ ۴۲۳: زند بر ابر نیسان طعن خشکی گوهر عا ...157شمارهٔ ۴۲۴: چه غم از قبله و از قبله نما دارد ...158شمارهٔ ۴۲۵: به دلی سخت و دلی نرم نظر دارد عشق 159شمارهٔ ۴۲۶: گریه را سرکرد چشمم باز طوفان کرد ...160شمارهٔ ۴۲۷: لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار ...161شمارهٔ ۴۲۸: بیرون ز عقل هاست در این جا شمار ع ...162شمارهٔ ۴۲۹: تا نگذری ز سر نروی از قفای عشق 163شمارهٔ ۴۳۰: بسکه دلگیرم ز چین گوشهٔ ابروی خلق 164شمارهٔ ۴۳۱: دانی چه بود بادهٔ گلگون ز رگ تاک 165شمارهٔ ۴۳۲: بی حجابانه برآورده سر از دامن خاک 166شمارهٔ ۴۳۳: کو [دلی] کز ستم چرخ نباشد غمناک 167شمارهٔ ۴۳۴: منتظر جمال او انس و اجنه و ملک 168شمارهٔ ۴۳۵: برکنید ای بت پرستان از ته دل دل ز ...169شمارهٔ ۴۳۶: عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده ...170شمارهٔ ۴۳۷: عکس رخسارهٔ معشوق نماید در سنگ 171شمارهٔ ۴۳۸: ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه ق ...172شمارهٔ ۴۳۹: بیت معموری که نامش تن نهاده ذوالج ...173شمارهٔ ۴۴۰: اهل عرفان را نباشد فکر سبز و زرد ...174شمارهٔ ۴۴۱: از آن زمان که غم او گرفته جای خیا ...175شمارهٔ ۴۴۲: بگذاشتم چو مهر نشانی ز دود دل 176شمارهٔ ۴۴۳: گر شوی واقف تو ای بی حاصل از اسرا ...177شمارهٔ ۴۴۴: نگهش خاطر آگاه نماند در دل 178شمارهٔ ۴۴۵: کس را چه آگهی است ز فکر متین دل 179شمارهٔ ۴۴۶: دارد بت نازک دلم صد جان به قربان ...180شمارهٔ ۴۴۷: شد شبنم بی مهر روان بر ورق گل 181شمارهٔ ۴۴۸: ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل 182شمارهٔ ۴۴۹: تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل 183شمارهٔ ۴۵۰: به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول 184شمارهٔ ۴۵۱: رزق و روزی را خدا چون گشته از اول ...185شمارهٔ ۴۵۲: گذشتم از می و از صاف و درد و شیشه ...186شمارهٔ ۴۵۳: کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار ر ...187شمارهٔ ۴۵۴: تأثیر نیست در نفس مرد ناتمام 188شمارهٔ ۴۵۵: نی همین از خودنمایی پا و سر پیچید ...189شمارهٔ ۴۵۶: ندیده کسی آنچه من دیده ام 190شمارهٔ ۴۵۷: ای که می گویی خدای خویش را چون دی ...191شمارهٔ ۴۵۸: برون می آورد از دل کدورت را می نا ...192شمارهٔ ۴۵۹: خود گدایم گرچه یار هر گدایی نیستم 193شمارهٔ ۴۶۰: آه از آن روزی که چون یوسف نگاری د ...194شمارهٔ ۴۶۱: همچو بلبل آشیان گر در چمن می داشت ...195شمارهٔ ۴۶۲: گذشتم از سر جان سوی جانان بیشتر ر ...196شمارهٔ ۴۶۳: رخ تو دیدم و در عالم دگر رفتم 197شمارهٔ ۴۶۴: یوسف از حلقه به گوشان تو دیدم گفت ...198شمارهٔ ۴۶۵: هدف برای خدنگ تو جان خود بردم 199شمارهٔ ۴۶۶: حکایت گل روی تو در چمن کردم 200شمارهٔ ۴۶۷: به چوگانش اگر سر گو نمی کردم چه م ...201شمارهٔ ۴۶۸: منم که خود غم و خود یار غمگسار خو ...202شمارهٔ ۴۶۹: به قطع هستی خود خوب دستیار خودم 203شمارهٔ ۴۷۰: همچو گرداب در قفای خودم 204شمارهٔ ۴۷۱: به غیر از دانهٔ دل ز آب چشمش سبزت ...205شمارهٔ ۴۷۲: اگرچه در نظر خلق اعتبار ندارم 206شمارهٔ ۴۷۳: ز دست رفتم و امید دستیار ندارم 207شمارهٔ ۴۷۴: چو بلبل از خس و خار چمن کاشانه ای ...208شمارهٔ ۴۷۵: به دل، ‌داغ غم عشق بت پرکینه ای د ...209شمارهٔ ۴۷۶: به بوی زلف جانان پیچ و تاب ساکنی ...210شمارهٔ ۴۷۷: تنی چند بید لرزان و روان ساکنی دا ...211شمارهٔ ۴۷۸: به گرد کوی جانان های های ساکنی دا ...212شمارهٔ ۴۷۹: من دورم و من دورم مهجورم و مهجورم 213شمارهٔ ۴۸۰: از دم تیغ غم او هر نفس خون می خور ...214شمارهٔ ۴۸۱: نگیرم گوشه از راه خدنگت گر گمان ب ...215شمارهٔ ۴۸۲: کی جفای می و معشوقه و مهتاب کشم 216شمارهٔ ۴۸۳: دور از رخش چها من بیتاب می کشم 217شمارهٔ ۴۸۴: منت اغیار و آزار ملامت می کشم 218شمارهٔ ۴۸۵: ندارد منت بار لباس از هیچ کس دوشم 219شمارهٔ ۴۸۶: بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم 220شمارهٔ ۴۸۷: حال من این است غیر حال ندانم 221شمارهٔ ۴۸۸: از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم 222شمارهٔ ۴۸۹: باز حرف از ناز خوبان می زنم 223شمارهٔ ۴۹۰: به هر چمن که وصال تو را خیال کنم 224شمارهٔ ۴۹۱: به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم 225شمارهٔ ۴۹۲: من نه آنم که زنم ساز و به خود گری ...226شمارهٔ ۴۹۳: گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می کنم 227شمارهٔ ۴۹۴: همچو گل راز درون خود نمایان می کن ...228شمارهٔ ۴۹۵: با بتان من عشقبازی می کنم 229شمارهٔ ۴۹۶: می سزد گر کله خویش به سر کج بینم 230شمارهٔ ۴۹۷: نفع، آن است که من نافع خود می بین ...231شمارهٔ ۴۹۸: من نه این آب روان از لب جو می بین ...232شمارهٔ ۴۹۹: من ز جا از سخن جنت مأوا نروم 233شمارهٔ ۵۰۰: دامان دل ز گرد هوس چیده می روم 234شمارهٔ ۵۰۱: از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می ...235شمارهٔ ۵۰۲: گر کمر زرین و یا زر در کمر بربسته ...236شمارهٔ ۵۰۳: نی چو اهل دور ما هم ناسپاس افتاده ...237شمارهٔ ۵۰۴: عالم تمام یک نظر است و ندیده ایم 238شمارهٔ ۵۰۵: عزلت گزیده ایم به عزت رسیده ایم 239شمارهٔ ۵۰۶: اول چو داغ بر سر دردی رسیده ایم 240شمارهٔ ۵۰۷: ناخورده شراب ناب مستیم 241شمارهٔ ۵۰۸: خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستی ...242شمارهٔ ۵۰۹: خویش را بر صف مژگان تو مستانه زدی ...243شمارهٔ ۵۱۰: گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم 244شمارهٔ ۵۱۱: خیرالامور اوسط اولاد آدمیم 245شمارهٔ ۵۱۲: ما به کوی یار نالان می رویم 246شمارهٔ ۵۱۳: منم نادان تو دانایی چه گویم 247شمارهٔ ۵۱۴: به روی سینه سیل اشک باز از دیده ب ...248شمارهٔ ۵۱۵: چه سرها از یقین شد گوی در میدان د ...249شمارهٔ ۵۱۶: چگونه کس کند آرام در سرای جهان 250شمارهٔ ۵۱۷: بیفتی گر ز پا در راه دل سر می توا ...251شمارهٔ ۵۱۸: ندیده صاحب معنی به روزگار سخن 252شمارهٔ ۵۱۹: کجا رسد به تو گل در ادای دل بردن 253شمارهٔ ۵۲۰: به آن سرو سهی قد یاد صهبا می توان ...254شمارهٔ ۵۲۱: آخرت منظور اگر باشد ز دنیا آمدن 255شمارهٔ ۵۲۲: چو به درد خوی کردی به دوا توان رس ...256شمارهٔ ۵۲۳: بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن 257شمارهٔ ۵۲۴: شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حس ...258شمارهٔ ۵۲۵: خلقش کند عمارت مهمانسرای حسن 259شمارهٔ ۵۲۶: دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تم ...260شمارهٔ ۵۲۷: به حال عالم افسرده دیده ای تر کن 261شمارهٔ ۵۲۸: از چشم خود ای دلبر شایسته حذر کن 262شمارهٔ ۵۲۹: سخن اهل دلی را سخن ماست مکن 263شمارهٔ ۵۳۰: پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور ...264شمارهٔ ۵۳۱: ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری ک ...265شمارهٔ ۵۳۲: ببر طمع ز زمین، خرقه آسمانی کن 266شمارهٔ ۵۳۳: باز تا در جلوه آمد جام صهبا در چم ...267شمارهٔ ۵۳۴: مگذر ز راستی و ببین بر کمال من 268شمارهٔ ۵۳۵: برقع از رخ برگرفتی آفتاب آمد برون 269شمارهٔ ۵۳۶: صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون 270شمارهٔ ۵۳۷: عهد کی از عهدهٔ پیمانه می آید برو ...271شمارهٔ ۵۳۸: هر کس شکست طرهٔ پرپیچ و تاب او 272شمارهٔ ۵۳۹: به بحر شور زده غوطه آب نیل از تو 273شمارهٔ ۵۴۰: به دل ها ناوک انداز است دایم ابرو ...274شمارهٔ ۵۴۱: صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای ت ...275شمارهٔ ۵۴۲: از بسکه نازک است دل پر ز آرزو 276شمارهٔ ۵۴۳: دل گر از دست شود در خم ابرو، گو ش ...277شمارهٔ ۵۴۴: خیالم تا به سرو قامت او گشته هم ز ...278شمارهٔ ۵۴۵: رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگ ...279شمارهٔ ۵۴۶: خطش نوشته بر او آیت کلام الله 280شمارهٔ ۵۴۷: گرچه عالم را بنا آن ذات بیچون ساخ ...281شمارهٔ ۵۴۸: فلک به این همه رنگی که بر هوا بست ...282شمارهٔ ۵۴۹: ز جان گذشتم و جانان شدم نشسته نشس ...283شمارهٔ ۵۵۰: نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهست ...284شمارهٔ ۵۵۱: باز چشمش سرمه آمیز آمده 285شمارهٔ ۵۵۲: ز من تا کوی جانان گرچه یک آواز رس ...286شمارهٔ ۵۵۳: ابروی تو را تا قلم صنع کشیده 287شمارهٔ ۵۵۴: نیست با کس اتحادم همچو کوه 288شمارهٔ ۵۵۵: عهد با بالابلندی بسته ای 289شمارهٔ ۵۵۶: آفتاب از آتش مهر تو اخگر پاره ای 290شمارهٔ ۵۵۷: ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ...291شمارهٔ ۵۵۸: نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آ ...292شمارهٔ ۵۵۹: هیچ در کفر و خیال کار مشکل نیستی 293شمارهٔ ۵۶۰: وجودم را بر آتش زد لقای گرم موجود ...294شمارهٔ ۵۶۱: دارم ز باده چشم تمنای بیخودی 295شمارهٔ ۵۶۲: دوست به دشمن به کربلا تو نمودی 296شمارهٔ ۵۶۳: تو تا به کی دل و جان در امان نگه ...297شمارهٔ ۵۶۴: دلم ربوده بت ماهری به عیاری 298شمارهٔ ۵۶۵: دیده بیرون شده از پرده به دیدار ک ...299شمارهٔ ۵۶۶: شد زمین تکیه گاه درویشی 300شمارهٔ ۵۶۷: برهنگی است عبا و قبای درویشی 301شمارهٔ ۵۶۸: تلخی کند به کام خضر آب زندگی 302شمارهٔ ۵۶۹: هر جا پیدا شود شور و شر دیوانگی 303شمارهٔ ۵۷۰: ای که در تدبیر دنیای دنی بس مایلی 304شمارهٔ ۵۷۱: کریمان را چه شد یارب کریمی 305شمارهٔ ۵۷۲: گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه ...306شمارهٔ ۵۷۳: ز بس این تن پرستان کرده خم گردن ب ...307شمارهٔ ۵۷۴: میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی 308شمارهٔ ۵۷۵: ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی 309شمارهٔ ۵۷۶: در حریم دل من شمع شب افروز تویی 310شمارهٔ ۵۷۷: واقف از زاده و نزاده تویی 311شمارهٔ ۵۷۸: دل برده است چشم قتال جنگجویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ