کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دور از رخش چها من بیتاب می کشم
    منت ز درد، خون ز رگ خواب می کشم
    خاکم غبار چشم رکابش نمی شوم
    خود را به پای دامن احباب می کشم
    بی او کجاست خواب ولی طرح خواب را
    گاهی به روی بستر سنجاب می کشم
    شاید که در خیال بود یوسفی نهان
    از چاه دل به دیدهٔ خوب آب می کشم
    دی یک نفس قرار گرفتم به وعده ات
    شرمندگی ز دیدهٔ سیماب می کشم
    سجادهٔ نماز کشیدم بسی به دوش
    من بعد می به گوشهٔ محراب می کشم
    قد راست چون کنم به تواضع که چون کمان
    خمیازه را به قوت دریاب می کشم
    تا در حساب نیک و بد از هم شود جدا
    من نام خود ز دفتر انساب می کشم
    خود را غبار خاطر نیکان نمی کنم
    من زنده خاک خویش به سیلاب می کشم
    رحمت اگر به جرم سعیدا برابر است
    فرداست در بهشت می ناب می کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha